دور گردون گر دو روزى بر مراد ما نرفت هان مشو نوميد چون واقف نئى از سر غيب باشد اندر پرده بازيهاى پنهان غم مخور
دائماً يكسان نباشد حال دوران غم مخور باشد اندر پرده بازيهاى پنهان غم مخور باشد اندر پرده بازيهاى پنهان غم مخور
(حافظ)بنابراين، سالك همين كه قدم در ميدان طلب گذاشت، بايد به مجاهدت بپردازد، آنهم مجاهدتى كه در اين سفر بايد باشد، مجاهدتى متناسب با مقصد؛ و جاهدوا فى الله حق جهاده.
تأكيد قرآن بر مجاهدت و ضروت آن
اگر چه به اين حقيقت پى برديم كه قرآن كريم امر به مجاهدت سخت در مقام طلب، و تأكيد بر ضرورت آن در اين مقام مىكند، ليكن براى روشن شدن امر و تأكيد قرآن در اين باب، و اينكه طلب بدون مجاهدت را قرآن كريم «طلب» نمىشمارد، و «مجاهدت» در مقام طلب را شاهد صدق طلب، و اصولا عين آن، و استمرار آن مىداند، چه بهتر كه با اشاره به نمونههاى ديگرى از آيات قرآنى تدبر در آنها را براى سالكان طالب، و طالبان صادق، توصيه كنيم. هر چه در اين آيات، و در نكات و اشارتهاى آنها دقت شود، طالب صادق را در مجاهدتش جدىتر، و مجاهد طالب را در طلبش اميدوارتر مىسازد.1- در آيات 25 و 26 و 37 سوره دهر مىفرمايد:«و اذكر اسم ربك بكرة و أصيلا - و من الليل فاسجدله و سبحه ليلا طويلا - ان هولاء يحبون العاجلة و يذرون ورائهم يوما ثقيلا».يعنى «اى پيامبر... و صبح و شام نام پروردگارت را ذكر كن، و از شب برخى را به سجده او بپرداز و به تسبيح طولانى در شب مشغول باش، اين مردمان غافل دنياى عاجل را دوست مىدارند و از روز بسيار سخت و گرانى كه در پيش دارند در غفلت هستند».ببين به رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم كه برترين خلق، و برترين بنده اوست، چه مجاهدتى را در مقام طلب، دستور مىدهد، و كدام مجاهدتى را از او مىخواهد؟!. اين آيات به وى كه حضرت مقصود را شناخته و او را خواسته، و به جناب او واصل گشته است، براى نيل به وصال بالاتر،دستور مجاهدت مىدهد، و به آن تأكيد سخت مىكند؛ و اذكر... فاسجد... و سبحه....و آيه آخر را كه به وضع من و تو ناظر است نيز تأمل كن كه مىفرمايد: اين غافلان از روز گرانى كه در پيش است در غفلتند، و متاع زودگذر دنيا را دوست مىدارند، و نمىدانند دل به چه چيز دادهاند، و به كدام حسرت و حرمان، و عذاب و خسرانى روى آوردهاند.من و تو، كه روى از حضرت مقصود برگردانيدهايم و در غفلت به سر مىبريم، از همه چيز بىخبريم، و اصلا نمىدانيم و نمىفهميم كه از جناب او دور گشتن، و از نظر او افتادن چيست و چگونه مىشود؟ من و تو، اين سوى غفلت و روى گردانى از حق را مىبينيم، و از آن سوى اين امر كاملا ناآگاهيم، والا چنين نمىكرديم، و چنين نمىشديم. كما اينكه، اين سوى ذكر و طلب، و روى آوردن به حضرت حق را، آنهم از دور مىبينيم، و از حقيقت، و نيز از آن سوى آن بى اطلاعيم. نه قرب و نزديكى به حق را مىدانيم چيست؟ و نه دورى از حق را مىفهميم چگونه است؟ و از هر دو فقط اسمى شنيدهايم، و احياناً با خيال خود تصويرها كردهايم كه حقيقت، غير آنها و بالاتر از آنهاست، به نحوى كه در عقل جزئى، در تصوير ذهنى، و در وهم نگنجد.و روشنتر بگوييم كه، من و تو، با روى گردانى از حق، و با روى آوردن به اين و آن كارى مىكنيم، و در پشت پرده به ظلمتها و هلاكتها روى مىآوريم كه هولناك و وحشتناك بودن آنها را با لفظ و جمله