آتش غضب، آتش شيطانى است - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كه خشم شما ظاهر شود، و دل آنان بشكند، و خود آنان چيزى نگويند و عكس‏العمل نشان ندهند و مقهور شوند، و داورى پروردگارشان به ميان آيد.

و اگر يكى از آنان صاحب دل شكسته باشد، ونظر خاصى از حق بر آن دل باشد، و شما ندانيد وندانسته با خشم نابجاى خود آن دل شكسته را بشكنيد، مشكل شما، يعنى لطمه‏اى كه بر باطن و بر دل شما، و بر ارتباط قلبى و يامان شما وارد مى‏شود، به بيان نيايد. و همچنين است خشم و غضب بر هر كسى كه دل شكسته و مورد نظر دارد.




  • اى بسا كس را كه صورت راه زد
    آخر اين جان با بدن پيوسته است
    تاب نور چشم با پيه است جفت
    شادى اندر گرده و غرم در جگر
    رايحه در أنف و منطق در لسان
    اين تعلقها نه بى كيف است و چون‏
    عقلها در دانش چونى زبون



  • قصد صورت كرد و بر الله زد
    هيچ اين جان با بدن مانسته است؟
    نور دل در قطره خونى نهفت
    عقل چون شمعى درون مغز سر
    لهو در نفس و شجاعت در نان
    عقلها در دانش چونى زبون
    عقلها در دانش چونى زبون



(دفتر دوم مثنوى)


آتش غضب، آتش شيطانى است

آتشى كه به نام غضب در درون انسان شعله‏ور مى‏شود، چه در عمل نيز به ظهور برسد، و چه به ظهور نرسد، آتشى است از شيطان كه باطن انسان را مى‏گيرد، و مى‏سوزاند آنچه را كه بايد بسوزاند. دليل محسوس اين مسئله همان است كه گفتيم، و آن اينكه، شما اگر در اثناى غضب و همچنين بعد از برطرف شدن حال غضب به باطن، به دل، و به حال باطنى خود نظر بكنيد، خواهيد ديد وجود شما و باطن شما خالى گشته و آنچه از انوار و صفا و انجذاب در دل شما بود از دست رفته است.

در اصول كافى با اسناد از امام باقر سلام الله عليه روايتى نقل مى‏كند كه امام در قسمتى از آن مى‏فرمايد: «ان هذا الغضب جمرة من الشيطان توقد فى قلب ابن آدم...» يعنى «غضب، پاره آتشى است از شيطان كه در قلب انسان شعله‏ور مى‏شود...».


غضب، حركتى است به سوى غضب خدا

وقتى انسان به غضب مى‏آيد، و هيجان غضب در باطن وى شروع مى‏شود، و اين هيجان پيش مى‏رود و اوج مى‏گيرد، در حقيقت در باطن امر، يعنى در آن سو و در آنجا كه از ما مستور است، انسان حركت خاصى را شروع مى‏كند كه به سوى غضب خدا و آتش غضب اوست، و به اين حركت خود ادامه مى‏دهد تا جايى كه قدم در آتش غضب خدا بگذارد و داخل آتش شود. و اين حقيقتى است كه خود انسان مادامى كه محجوب ازحقايق پشت پرده است توجه به آن ندارد و آنرا نمى‏يابد. و اگر حجاب از برابر كسى برداشته شود، شاهد همين حقيقت خواهد بود.




  • آنچه صاحبدل بداند حال تو
    آنچه بيند در جبينت اهل دل
    غفلت از تن بود چون تن روح شد
    بيند او اسرار را بى‏هيچ بد



  • تو زحال خود ندانى اى عمو
    كى ببينى در خود اى از خود خجل
    بيند او اسرار را بى‏هيچ بد
    بيند او اسرار را بى‏هيچ بد



(دفتر سوم مثنوى)

/ 490