صفت فاضله «حلم» موجب ستر عيوب باطنى سالك است - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مهم است.

اين از جمله مسائل سلوك، و از جمله ضروريات طريق است كه سالك بايد تا آنجا كه مى‏تواند از امورى كه او را در معرض دخالت نفس و شيطان قرار مى‏دهد اجتناب كند، و بعكس، موجبات مصون بودن از دخالت نفس و شيطان را به دست بياورد، و غضب نابجا از امورى است كه انسان را در معرض دخالتهاى نفس و شيطان قرار مى‏دهد، و بعكس، صفت «حلم» و «كظم غيظ» از امورى است كه باطن انسان را در حفظ و أمان خاص الهى قرار مى‏دهد و موجب مصون بودن از دخالتهاى نفس و شيطان مى‏گردد.

در اين زمينه به روايتى از امام باقر سلام الله عليه اشاره نموده و در آن دقت مى‏كنيم. امام مى‏فرمايد: «من كظم غيظاً و هو يقدر على امضائه، حشا الله قلبه أمنا و ايماناً يوم القيامة»(اصول كافى، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب كظم الغيظ) يعنى «هر كس غيظ و غضب خود را بشكند، در حالى كه مى‏تواند غضب و غيظ خود را اعمال كند، خداى متعال قلب او را در روز قيامت پر از امن و ايمان مى‏كند».

اين نيز براى صاحبان بصيرت كاملا روشن است كه پر كردن قلب از امن و ايمان، در حقيقت، در همين زندگى دنيوى و در باطن امر است، و در قيامت كه روز ظهور حقايق و بواطن است، اين مسئله به تناسب نظام اخروى به ظهور مى‏رسد.


صفت فاضله «حلم» موجب ستر عيوب باطنى سالك است

اين هم يكى از بركات اين صفت است، و نزد صاحبان بصيرت از امور بسيار مهم بوده، و اهميت فوق‏العاده دارد. زير سالك نياز سخت به اين موضوع دارد كه عيوب و نقايص وجودى و درونى وى با نظر خاص ربوبى ستر گردد، تا مانع عروج وى، و مانع افاضات و جذبات مقام ربوبى نشود. پاك بودن از غضب نابجا، و شكستن آن در باطن و ظاهر، يعنى متصف بودن با صفت «حلم»، از موجبات ستر الهى، و ناديده گرفته شدن عيوب و نقايص وجودى و درونى سالك مى‏باشد، و خداى متعال بر اثر اتصاف سالك با اين صفت فاضله، معايب باطنى و نقايص وى را ستر مى‏فرمايد و آنها راناديده مى‏گيرد، و در نتيجه، آنها مانع عروج روحى و حركت عبودى وى، و مانع جذبات ربوبى و افاضات نمى‏گردد.

امام صادق سلام الله مى‏فرمايد: «من كف غضبه ستر الله عورته»(اصول كافى، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب الغضب). يعنى «هر كس جلو غضب خود را بگيرد، خداى متعال عيوب او را ستر مى‏فرمايد».


تذكر

بطورى كه از خلال مطالب معلوم شد، آنچه در مرحله اول به عنوان «صفت فاضله» و به عنوان «خلق كريم» شناخته مى‏شود،و آنچه براى انسان يك كمال بالا محسوب مى‏گردد، و آنچه در روايات از «كف غضب» و «كظم غيظ» در نظر گرفته شده است، اين نيست كه انسان غيظ و غضب را به باطن خود راه بدهد،و آتش غيظ و غضب در باطن وى شعله‏ور شود، وليكن نگذارد به ظهور برسد، و غضب و غيظ خود را در باطن خويش حبس كند و ظاهر نسازد. البته اين مسئله هم به جاى خود و در مقايسه به اينكه غيظ خود را به ظهور نيز برساند، كمال حساب مى‏شود و امر مطلوب است ،وليكن بايد توجه داشت كه انسان در اين صورت از آثار سوء غضب در باطن خويش محفوظ نمى‏ماند، و شعله‏ور شدن غيظ وغضب در درون وى، لطمات خود را در درون خواهد داشت، و ضربات خود را بر باطن و بر قلب وارد خواهد ساخت، و چيزى كه هست، از تبعات و هلكاتى كه در ظاهر نمودن غضب هست مصون خواهد ماند.

آنچه در مرحله اول به عنوان «صفت فاضله» و به عنوان «خلق كريم» شناخته مى‏شود، و براى انسان كمال بالا محسوب مى‏گردد،و آثار و بركات زيادى را در بر دارد، و آنچه در روايات از «كف غضب» و «كظم غيظ» در مرحله اول در نظر گرفته شده است، خوددارى از غضب نابجا در باطن وظاهر ،و شكستن غيظ در باطن و ظاهر، و راه ندادن به غيظ و غضب در باطن و در ظاهر است.

اصل كمال، و كمال اصلى اين است كه انسان با تأييد حق، و با مجاهدت و مراقبت، به جايى برسد كه نگذارد آتش غيظ و غضب در باطن وى شعله‏ور گردد، و غيظ و غضب را به باطن خود راه ندهد، و آنچنان از سعه صدر برخوردار باشد كه غيظ و غضب به باطن او راه نيابد،و به تعبير روايت «جمره شيطان» را در باطن وى جايى

/ 490