حقيقت ما كيست؟ چيست ؟ - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مى‏كنيم، و در شناخت خيلى چيزها سعى مى‏نماييم، وليكن در «خود» فكر نمى‏كنيم، و در شناخت «خود» قدمهاى جدى بر نمى‏داريم.

و در حقيقت، راه صحيح در شناخت حقايق را گذاشته، و به راه ناصحيح روى آورده‏ايم. و شايد هم به همين جهت است كه از نيل به حقايق محروم گشته‏ايم.




  • صد هزاران فضل داند از علوم
    جان خود را مى‏نداند آن ظلوم



  • جان خود را مى‏نداند آن ظلوم
    جان خود را مى‏نداند آن ظلوم



(دفتر سوم مثنوى)

همه مقاصد، و همه گمشده‏ها را بايد در «خود» يافت، و همه هم در «خود» است. با فكر در «خود» و با شناخت «خود» مى‏توان به آنچه مطلوب است نايل آمد.




  • در خور فهم عوام اين گفته شد
    از سخن باقى آن بنهفته شد



  • از سخن باقى آن بنهفته شد
    از سخن باقى آن بنهفته شد



(دفتر چهارم مثنوى)

در هر صورت، در مرحله اول چند قدم با شما همگام مى‏شويم، و با هم به «فكر» در صفات و خصوصيات وجودى خود، و به تعمق در آنها مى‏پردازيم، و از اين طريق به گوشه‏هاى از حقايق توحيد، و حقايق هستى نزديك مى‏شويم. و بر شماست كه خود قدمهاى ديگر را برداريد، و در آثار و اسرار وجودى «خود» فكر كنيد، تا از طرفى خود را بهتر بشناسيد، و از طرفى راه شناخت حقايق توحيد و اسرار وجود را به روى خود باز نماييد.


حقيقت ما كيست؟ چيست ؟

اين اولين سؤالى است كه مطرح مى‏شود، و جواب درست و روشن آنرا پيدا كردن هم كار ساده و آسانى نيست.

اينكه ما فقط اين «بدن» نيستيم، و در آن خلاصه نمى‏شويم، مطلبى است كه احتياج به آوردن دليل در اينجا، و احتياج به شرح و بسط در اين مقام ندارد.

در اين باب اهل تحقيق دلايل بسيار، و در عين حال روشن و متقن ذكر كرده، و مطالب بسيار سودمندى گفته‏اند كه هر كس بخواهد مى‏تواند به گفته‏ها و نوشته‏هاى آنان مراجعه كند، و بهره‏مند گردد.

فقير نيز در جلد اول كتاب «معاد يا بازگشت به سوى خدا» در اين باب بررسيها كرده، و دلايل و شواهدى ذكر نموده‏ايم، و طالبين مى‏توانند به آن كتاب مراجعه كنند.

البته زياد احتياج به اين مراجعه‏ها نيست، زيرا با تأمل خوب، و تأمل پاك از هرگونه تعصب و تقليد، به وضوح خواهيم يافت كه ما فقط «بدن» نيستيم، و نه تنها اين را خواهيم يافت، بلكه، براى ما كاملا روشن خواهد شد كه حقيقت ما غير از «بدن» است، و سخت مرتبط به بدن و نوعى متحد با آن.

اين «بدن» با تركيب مادى خاصى كه دارد، در اصل، در اين حيات دنيوى همانند «ابزار عمل» براى حقيقت ماست، و در عين حال، بايد گفت مرتبه بسيار نازلى از حقيقت مرموز ما نيز مى‏باشد. كما اينكه در خواب، و به هنگامى كه حقيقت ما از بدن مادى دنيوى تا حدودى منقطع مى‏گردد، بدن ديگرى كه بدن مثالى است «ابزار عمل» براى حقيقت ما مى‏گردد، كه آن هم به جاى خود مرتبه‏اى از مراتب وجودى، و ظهورى از ظهورات حقيقت ماست. و كما اينكه بعد از مرگ، و در عوالم برزخى هم «ابزار عمل» براى حقيقت ما «بدن برزخى» است.

و در بيان كلى بايد گفت، حقيقت ما را در هر عالمى از عوالم و در هر شرايطى، به تناسب، بدنى هست، و در اصل هم بى بدن مى‏باشد و غير مقيد به آن. (دقت شود).

در هر صورت، در جاب اين سؤال كه حقيقت ما كيست و چيست؟ بايد به آنچه همه مى‏يابيم دقت كنيم، يعنى بايد ببينيم ما خود در اين مقام چه مى‏يابيم؟.

در مرحله اول همه ما به وضوح مى‏يابيم كه حقيقت ما عبارت از آن است كه با كلمه «من» به آن اشاره مى‏كنيم.

ما همه با كلمه «من» به حقيقت «خود» اشاره مى‏كنيم، و اين چيزى است براى همه مشهود و معلوم، و در آن

/ 490