2- گناه مراعات نكردن آداب محضر حق، و توبه و استغفار در اين مرتبه ازمراقبه - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين بيان در عين اينكه بسيار خلاصه است، با تعبيرات خاصى كه دارد، از حقايق بالايى خبر مى‏دهد، و پيام‏هاى راهگشايى براى سالكان دارد كه از شرح آنها صرف نظر مى‏كنيم، و تأمل در ابعاد آن را به عهده اهل آن مى‏گذاريم.

بنابراين، اولا شكر گزار باش كه چنين سفره انعام و فضل را گسترانيده‏اند، و منت گذارده و ابواب رحمت به روى خطا كاران باز كرده‏اند. وثانياً از فرصتى كه هست بخوبى استفاده كرده استغفار كن، استغفارى كه استغفار باشد، و جذب رحمت و جلب نظر كند.




  • الله الله هيچ تأخيرى مكن
    كه ز بحر لطف آمد اين سخن



  • كه ز بحر لطف آمد اين سخن
    كه ز بحر لطف آمد اين سخن



(دفتر چهارم مثنوى)


2- گناه مراعات نكردن آداب محضر حق، و توبه و استغفار در اين مرتبه ازمراقبه

براساس امر دوم از امور و وظايف نه گانه، آداب محضر حق را در همه حركات و سكنات خويش مراعات مى‏كنى،ومراقب ادب حضور هستى. در محضر پروردگار، آداب ظاهريه وباطنيه را تا آنجا كه مى‏توانى، حفظ مى‏كنى. توجه دارى كه او به ظاهر و باطن تو احاطه دارد، و در ظاهر وباطن تو حاضر است، و همه حركات و سكنات تو را، چه ظاهرى باشد و چه باطنى، زير نظر دارد. هميشه و در همه احوال خود را در محضر او مى‏بينى، و او را ناظر بر حركات خود، و بر ظاهر وباطن خود. مواظبت مى‏كنى چيزى از تو سر نزند كه موجب ناخشنودى او، موجب سخط او، و موجب دورى از او باشد. هميشه به ياد او هستى، و مراقب جانب او در حفظ ادب حضور.

مى‏دانى كه مواظبت بر آداب حضور ازضروريات در مقام عبوديت، و لازمه بندگى است.

تو ديگر اين اندازه فهميده‏اى كه نمى‏شود دعوى بندگى كرد، و با اين وصف، در محضر پروردگار خود مراقب حركات و سكنات خود نبود. و نيز، نمى‏شود دعوى حب وطلب داشت، و با اين حال، جانب حضرت محبوب را ناديده گرفت.

و تو با عنايات ربوبى دانسته‏اى كه جهل و بى معرفتى، و غفلت و بى خبرى بايد بسيار شديد و وحشتناك باشد كه انسان از يك طرف دعوى عبوديت، و دعوى حب و طلب كند، و از طرف ديگر از حضرت معبود در كمال غفلت باشد، و ادب حضور را با كمال بى شرمى زير پا بگذارد، آن هم در حالى كه از زبان معبود خويش با صراحت بشنود كه او خود بر مراعات وظايف عبوديت و آداب حضور، در ظاهر و باطن، و در همه حركات و سكنات دستورها مى‏دهد، و تحذيرها و هشدارها دارد.

او خود گاهى مى‏فرمايد:

«ألم يعلم بأن الله يرى» [1] و گاهى مى‏فرمايد:

«والله يعلم ما تبدون و ما تكتمون» [2] و در جايى مى‏گويد:

«و الله يعلم ما تسرون و ما تعلنون» [3] و در جاى ديگر مى‏گويد:

«و ان تبدوا ما فى أنفسكم أو تخفوه يحاسبكم به الله» [4] و نيز مى‏فرمايد:

«يعلم خائنة الاعين و ما تخفى الصدور» [5] و بالاخره در جاهاى زيادى از قرآن كريم، و در هر جايى هم به لسان مخصوص، و توأم با اشارات و نكات خاصى كه براى اهل آن از يك سو دستورها در بر دارد، و از سوى ديگر تحذيرها وهشدارها.

براى تو روشن شده است كه جهل و غفلتى فضيحت بارتر از اين نمى‏شود كه انسان د رمحضر كسى يا كسانى مانند خود قرار بگيرد، و از اينكه در محضر يك يا چند نفر انسان مانند خود است غفلت نكند و مراقب حركات و افعال خود باشد، و حركتى نكند و كارى انجام ندهد كه منافات با آداب حضور در آن محضر داشته باشد، وليكن همين انسان با اينكه مى‏داند در محضر پروردگار

[1]. سوره علق، آيه 14.

[2]. سوره نور،آيه 29.

[3]. سوره نحل، آيه 19.

[4]. سوره بقره، آيه 284.

[5]. سوره غافر، آيه 19.

/ 490