اى تو نارسته از ين فانى رباط ور بدانى نقلت از اب و جد است ابجد و هوز چه فاش است و پديد بر همه طفلان و معنى بس بعيد.
تو چه دانى صحو و سكر و انبساط پيش تو اين نامها چون ابجد است بر همه طفلان و معنى بس بعيد. بر همه طفلان و معنى بس بعيد.
(دفتر اول مثنوى)
با صفت «حلم» قلب سالك پذيراى افاضات مىگردد
اگر سالك موفق بر شكستن غضب نابجا ودر وجود خود گردد، و با صفت فاضله «حلم»و «كظم غيظ»متصف شود، و در موارد غضب نگذارد غضب در باطن وى شعلهور گردد، يعنى در مواردى كه غضب نابجا مىخواهد در درون وى به ظهور برسد، خود را حفظ كند و هميشه سعه صدر داشته باشد و «حلم» را پيشه خود بگرداند، باطن خويش را قابل افاضات ربوبى ساخته است.رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «ان الرجل المسلم ليدرك بالحلم درجة الصائم القائم»(جامع السعادات، ج 1، ص 297) يعنى «شخص مسلمان با «حلم» درجه و منزلت كسى را دارد كه دائماً در حال صيام و قيام است».و اين به معنى قبول دائمى افاضات ربوبى و عنايات خاصه الهى با داشتن صفت «حلم» است. چنين كسى مانند آن كسى كه دائماً در حال صيام در روزها و قيام و تهجد در شبهاست، در سير الى الله و حركت عبودى بوده، و در باطن على الاتصال مشمول افاضات ربوبى است؛ افاضاتى كه به شخص صائم و قائم بطور مداوم مىرسد و او را بالا مىبرد. يعنى باطن انسان با داشتن صفت «حلم» از صلاحيت خاصى برخودار مىشود كه بر اثر آن محل افاضات ربوبى مىگردد، آنهم على الاتصال و بطور مداوم.و از حضرت سيد الاولياء اميرالمؤمنين سلام الله عليه نقل مىشود كه فرمود: «ليس الخير ان يكثر مالك و ولدك، ولكن الخير أن يكثر علمك و يعظم حلمك»(جامع السعادات، ج 1، ص 298) يعنى «خير، اين نيست كه مال و فرزندان تو زياد باشد، وليكن خير اين است كه علم تو زياد، و حلم تو بزرگ باشد».
سالك با صفت «حلم» از خطرات در أمان است
سالك اگر غضب نابجا را از خود دور كند، صاحب صفت فاضله «حلم» و «كظم غيط» باشد، خداى متعال او را با داشتن اين صفت، از خطرات شيطانى و نفسانى، و از لغزشها و ضلالتها حفظ مىكند. و اين هم بدان معنى است كه باطن سالك با داشتن اين صفت، در أمن الهى قرار مىگيرد، و در حفظ و أمان ربوبى مىباشد، و در نتيجه، از دخالتهاى نفس و شيطان، و از خطرات آنها مصون مىگردد.پيداست كه اين براى يك سالك در طريق سلوك كه طريق پر مخاطرهاى است، يك نعمت بزرگ و يك موفقيت بسيار