نظر صاحبان ولايت مطلقه حامل نور يقظه مى‏باشد - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در همان زيارت جامعه مى‏خوانيم: «و انتجبكم لنوره» يعنى «خداى متعال شما را براى نور خود برگزيده است». و مى‏خوانيم:« و نوره و برهانه عندكم» يعنى «و نور و برهان حق در نزد شماست». و باز مى‏خوانيم:

«و أنتم نور الاخيار» يعنى «و شمائيد نور بندگان خوب خدا». و نيز مى‏خوانيم: «و أشرقت الارض بنوركم وفاز الفائزون بولايتكم»يعنى «و زمين، چه ارض ظاهر، و چه أرض دل، با نور شما روشن گفته و آنها كه بمقصد رسيده‏اند، به ولايت شما رسيده‏اند.

و در حقيقت، نور، نور وجه حق است و حقايق نورى آنان جلوه تام وجه حق و بلكه، بلحاظ فناء فى الله، همان وجه حق است.




  • زآنكه در الاست او از لا گذشت
    هر كه در الاست او فانى نگشت .



  • هر كه در الاست او فانى نگشت .
    هر كه در الاست او فانى نگشت .



(دفتر اول مثنوى)

و لذا در همين زيارت جامعه بطورى كه اشاره كرديم در جايى مى‏خوانيم: «و نوره و برهانه عندكم». يعنى «و نور و برهان حق در نزد شماست» و در جاى ديگر مى‏خوانيم: «السلام على الائمة الدعاة و... و صراطه و نوره و برهانه» يعنى «سلام بر امامان بزرگوارى كه دعوت كننده بسوى خدا و... و صراط او و نور او هستند».

در جمله اول گفته مى‏شود، نورحق در نزد شماست و در جمله‏دوم خود آنان را نور حق مى‏گوييم. نور، يك نور است و بس، چه نور حق بناميم، چه نور و جه حق بگوييم، و چه نور صاحبان ولايت.




  • آب خواه از جو بجو خواه از سبو
    كاين سبو را هم مدد باشد زجو



  • كاين سبو را هم مدد باشد زجو
    كاين سبو را هم مدد باشد زجو



(دفتر اول مثنوى)


نظر صاحبان ولايت مطلقه حامل نور يقظه مى‏باشد

خداى متعالى حقايق نورى آنان را در نظام وجود بلحاظ مظهريت اسم جمع خود، صاحب مقام محمود قرار داده و به آنان شفاعت مقبوله در تكوين عطا فرموده است. ولكم المودة الواجبة و الدرجات الرفيعة و المقام المحمود و المكان المعلوم عندالله عزوجل و الجاه العظيم و الشأن الكبير و الشفاعة المقبولة.

پيداست هر چه رابطه انسان با دارندگان مقام ولايت، رابطه خوبى باشد، و هر چه سعى در جلب نظر آنان بنمايد، بلحاظ اينكه وسائط بين انسان و خدا هستند، طبعاً از افاضات ربوبى، و به تعبيرى، از بركات وجودى آنان كه همان فيوض الهى است حظ و نصيب بيشترى خواهد داشت. در بيان ساده‏تر، خداى متعال آنان را سبب فيض خود قرار داده است كه بايد از طريق اين سبب از افاضات او بهره‏مند شد. و اين، حكم همه وسائط در وجود است. ان الحكم الالله امر الاتعبدوا الا اياه (آيه 40 سوره يوسف).

آن نور الهى و آن جذب ربوبى كه «يقظه» و «انتباه» مى‏ناميم و يكسره انسان را بخود آورده و پرده‏هاى اوهام و جهل و غفلت را كنار زده و او را بيدار مى‏كند، آن هم در درجات مختلف، در توجه خاص آنان و در نظر كارساز و دم پاك آنان نفهته است و اين، مشيت حق مى‏باشد.در بيان ديگر، توجه و نظر آنان حامل آن نور و آن جذب الهى است و به هر كسى نظرى نمودند، باذن الله او را بخود آورده و مجذوبش مى‏گردانند و چنان تحول و انقلابى در وجود او ايجاد مى‏كنند كه گويى اين شخص، آن نيست كه بود.و در اصل، خداى متعال مى‏كند آنچه مى‏كند. (دقت شود).

چه بسا در مواردى كاملا تعجب آور و تحير آور باشد و كسانى با توجه و نظر آنان بخود آمده و بيدار گشته و متنبه شده باشند كه بظاهر و طبق محاسبات معمولى چنين انتظارى نمى‏رفت. و اين در حقيقت بدان جهت است كه نور الهى و جذب حق كه اصل مسئله است و از طريق آنان به ظهور مى‏رسد، چنين نيست كه حد و حدودى داشته باشد، بلكه، نور او، نور قاهر، و مشيت او، مشيت غالب است. ماشاء الله كان و مالم يشأ لم يكن.

نمونه‏هاى زيادى در اين باب نقل گرديده و ديده شده است، چه از آنهايى كه در زمان خود حضرات معصومين صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين بوده‏اند، و چه از آنهايى كه در زمانهاى بعدى و در هر زمانى بوده‏اند و مشمول عطف و نظر خاص پروردگار شده و از ورطه اوهام وغفلت و اسارت نجات يافته و بخود آمده

/ 490