رجاء اجابت - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معلوم است كه ترجمه نبايد بكنيم، و بايد استفاده حقايق از اين جملات را به اهل آن بگذاريم، و پيداست آنچه در اين جملات در خصوص قلوب اولياى الهى آمده است، ناظر به قلوب حاملان مقام ولايت مطلقه، يعنى قلب شريف خود آن حضرت،و قلوب شريفه ساير معصومين صلوات الله عليهم اجمعين است، ليكن اين نيز روشن است كه قلوب پيروان صادق در مراتب مختلف، بى ارتباط به قلوب آنان نيست.

از مجموع آنچه گذشت، اين معنى را فهميديم كه سالك بايد در مقام استغفار حالت استكانت داشته باشد، و در حفظ اين حالت بكوشد، و همچنين در هر دعا و مسئلت ديگر.


رجاء اجابت

اين هم يكى از شرايط لازم در هر دعا و مسئلت است، چه استغفار باشد، و چه دعا و مسئلت ديگر.

معنى رجاى اجابت، و منظور از آن، براساس آنچه كه با دقت در آيات و روايات، و صراحتها و اشارتهاى آنها به دست مى‏آيد، عبارت از اين است كه انسان در مقام طلب حوايج از خداى متعال از اينكه حالت نااميدى به اجابت داشته باشد اجتناب كند، ويقين يا اميدوارى كامل به اجابت پروردگارش داشته باشد.

در روايتى كه قبلا در مقام توضيح شرط دوم، يعنى اقبال بر حاجت، از امام صادق سلام الله عليه آورديم اين تعبير بود كه «فاذا دعوت فأقبل بقلبك ثم استيقن بالاجابة»از جمله دوم اين تعبير بر مى‏آيد كه بايد يقين بر اجابت داشت. در بعضى از روايات وارده تعبير «ظن» به چشم مى‏خورد. مثلا در روايت ديگرى از آنحضرت چنين آمده است كه «اذا دعوت فظن ان حاجتك بالباب» از اين تعبير بر مى‏آيد كه بايد اميد كامل به اجابت داشت.

البته بعضيها، مانند خود صاحب اصول، كافى كه اين روايت را نقل كرده است، ظن را در اينجا به معنى يقين، و جمله «فظن ان حاجتك بالباب»را به مفهوم داشتن يقين بر اجابت دانسته‏اند.

در هر صورت، آنچه مسلم است، اين است كه بايد در مقام دعا و مسئلت از حالت اميدوارى كامل به اجابت برخوردار بود.

يقين بر اجابت، يا ظن به آن، يك حالت مخصوص قلبى است، و در هر دو مورد از روايات كه ذكر كرديم، داشتن اين حالت را به هنگام طلب حوايج از پروردگار متعال دستور مى‏دهد. و اين، دليل بر اين است كه حالت مذكور در مستجاب شدن دعا و مسئلت تأثير دارد، و براى آن حسابى هست، و به عبارتى، اين دستور، دليل بر اين است كه در اين حالت قلبى سرى وجود دارد، و دستور مبتنى بر آن است.


در هر دستورى سرى هست

آنان كه گرفتار جهل مركب نيستند، و اين اندازه به خود آمده‏اند كه از درك اسرار هستى عاجزند، وكلام حق «و ما اوتيتم من العلم الا قليلا» را حق كلام يافته‏اند، يعنى بعد از مجاهدتهاى علمى و عملى طولانى به آنجا رسيده‏اند كه دانسته‏اند چيزى نمى‏دانند، آنان به اين حقيقت پى برده‏اند كه در همه دستورات دينى و الهى اسرار بسيار بالا و عميقى وجود دارد كه نيل به آنان از عقول عادى برآورده نيست، زيرا كه «وحى» و «تعليم الهى» فوق ادراك عقلى و فكرى، و در طول آن است، نه در عرض آن.

آنان تك تك دستورات دينى، امرها و نهيها، آداب و سنن، و در يك جمله، هر دستورى را كه افق درك عقول و افكار عادى نيست. در ضمن، خداى متعال با هدايتهاى مخصوص خود، گوشه‏هايى از اين حقايق پوشيده را به آنان معلوم مى‏كند، تا از آنچه معلوم و مكشوف گرديده است، به اين معنى بيشتر و بهتر متوجه شوند كه در همه چيز و در همه دستورات الهى حقايقى نهفته است و اسرارى وجود دارد كه رسيدن به آنها فهم ديگر و شعور ديگرى لازم است.

و اين خود موجب مى‏شود آنان هيچ چيز را ساده نبينند، و هيچ دستورى از دستورات دينى را بى حساب و يا كم اهميت نشمارند، و در برابر اين دستورات كاملا متعبد باشند، و از لغزش بسيار خطرناك، و انحراف هلاكت بارى كه دامنگير بعضيها مى‏شود، و تعبد راكلا يا بعضا كنار مى‏گذارند، و يا سستى و تساهل د رآن را جايز مى‏شمارند، محفوظ بمانند.

/ 490