10- استغفار براى ترك توبه و استغفار - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نماز و دعا، در گريه و استغفار، در سجده و قيام، و در تضرع و تبتل بوده، و در حضرت ربوبى صورت خود بر خاك نهاده و راه فنا را مى‏پيموده‏اند، من و تو در خواب، و جيفه بى جان شب، و يا در وضع بدتر از آن بوده‏ايم، و با اين وصف، خود را در صف بندگان ،و در جمع ملكوتيان مى‏پنداشته، و حرف آنان در زبان داشته‏ايم!!.


10- استغفار براى ترك توبه و استغفار

با شرحى كه گذشت، متوجه شديم ترك هر يك از امور و وظايف اين مرتبه از مراقبه به جاى خود از «گناهان مرتبه» بوده، و جرم و خطا محسوب مى‏گردد، و بايد در عين مراقبت بر عدم تكرار، از آن توبه و براى آن استغفار بشود. و نسبت به گذشته نيز، براى ترك آنها در ايام گذشته كه در حقيقت، ترك وظايف عبودى، و زير پا گذاشتن رسم بندگى بوده است، لازم است استغفار به عمل آيد؛ آن هم استغفارى كه مناسب سنگينى و بزرگى جرم وخطا باشد.

حال، لازم است به اين نكته توجه داشته باشيم كه ترك هر يك از اين امور و وظايف در گذشته، در عين اينكه به جاى خود جرم و خطا بوده است ؤ بايد براى آن استغفار بشود، در عين حال، به لحاظ اينكه مدتهاى طولانى اين ترك ادامه داشته است، جرم و خطاى ديگر، يا جرايم و خطاهاى ديگرى را هم به دنبال مى‏آورده است.

بدين معنى كه ترك هر كدام از آنها با اينكه جرم بوده و مى‏بايست بر آن اصرار نمى‏شد، و زود از آن توبه و براى آن استغفار به عمل مى‏آمد، در طول ماهها و سالها ادامه پيدا كرده است، و توبه و استغفار به عمل نيامده است. و اين، يعنى ترك توبه و استغفار، به جاى خود اگر خوب بفهميم، از جرايم و خطاهاى بزرگ است كه بايد براى آن استغفار كرد، مخصوصاً با توجه به اينكه همين جرم، يعنى ترك توبه و استغفار هم مدتهاى بسيار طولانى ادامه داشته است.

حياى عبودى به وضوح اين معنى را ايجاب مى‏كند كه وقتى بنده به جهالت مرتكب خطايى مى‏شود، فوراً به خود بيايد، شرم نمايد، توبه كند و به مقام اعتذار و استغفار برآيد، آن هم با ندامت و عزم بر عدم بر خطا و لغزش، نه اينكه بر خطاى خويش اصرار بورزد، و اين اصرار را از حد بگذراند، به نحوى كه ماهها و سالها بر اصرار خود ثابت باشد، نه به خود بيايد، نه حيا كند، نه توبه نمايد، و نه به عذرخواهى و استغفار بپردازد.

آيه 17 سوره نساء را بخوان و خوب دقت كن كه مى‏فرمايد:

«انما التوبة على الله للذين يعملون السوء بجهالة ثم يتوبون من قريب فاولئك يتوب الله عليهم و كان الله عليما حكيماً».

يعنى: «حقيقت اين است كه خداى متعال وعده فرموده است توبه را بپذيرد از كسانى كه بدى را از روى جهالت انجام مى‏دهند، و سپس متوجه خطاى خود مى‏شوند و زود توبه مى‏كنند. اينها هستند كه خدا آنها را مى‏بخشد، و توبه آنها را قبول مى‏كند، و خدا بر همه چيز آگاه، و كارهايش براساس حكمت است».

زود به خود آمدن و نادم گشتن، و به توبه و استغفار روى آوردن، غير از اين است كه انسان مدتهاطولانى به خطاى خود ادامه دهد، وبر آن اصرار بورزد، و سپس بعد از گذشت زمان زيادى به خود بيايد ونادم گردد، وتوبه و استغفار كند، اگر چه اين هم به جاى خود در صورت قبول شدن توبه واستغفار از توفيقات الهى بسيار بالاست ،و به هر كسى عطا نمى‏كنند.

به عبارت ديگر، بنده‏اى كه خطا مى‏كند، و زود پشيمان مى‏شود، و توبه جدى و استغفار مى‏كند،با بنده‏اى كه خطا مى‏كند، و به خطاى خود ادامه مى‏دهد، و بعد از گذشت زمان طولانى به خود ميآيد و نادم مى‏گردد، و توبه و استغفار مى‏كند، يكى نيست. اولى از رسم بندگى، و از شرم و حياى عبودى تا حدودى بر

/ 490