مرتبه عاليه اخلاص - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چه به منظور نيل به بهشت و نجات از عذاب اخروى باشد، و چه به منظور بالاترى باشد كه براى صاحبان اخلاص بالاتر هست. البته در اينكه مصداق كامل همانها هستند كه اخلاص بالاترى دارند نيزشكى نيست.

در بعضى از روايات منقوله در اصول كافى به اين مضمون برخورد مى‏كنيم كه خداى متعال فرمود: «بنده‏ام با هيچ چيز مانند انجام دادن واجبات، محبت مرا به خود جلب نمى‏كند». و در روايتى آمده است كه: «به فرايض الهى عمل كن، تا از با تقوى‏ترين مردم باشى». لفظ اين روايات نيز مطلق است.

2- امام صادق صلوات الله عليه مى‏فرمايد: «فيما ناجى الله عزوجل به موسى عليه السلام يا موسى: ما تقرب الى المتقر بون بمثل الورع عن محارمى، فانى أبيحهم جنات عدن لا أشرك معهم أحداً»(اصول كافى، ج 2، كتاب الايمان والكفر، باب اجتناب المحارم) يعنى «خداى متعال در مناجات با موسى عليه السلام به وى فرمود: اى موسى، آنها كه سعى مى‏كنند به من نزديك شوند، با هيچ عملى مثل اجتناب از محرمات به من نزديك نمى‏شوند، زيرا من بهشتهاى عدن را به آنان مباح مى‏گردانم كه جز آنان احدى را درآن بهشتها شركت نمى‏دهم».

اين روايت هم با اطلاقى كه دارد، به همه آنان كه از محارم اجتناب مى‏نمايند شمول پيدا مى‏كند، اگر چه مصداق كامل همانها هستند كه به منظور بالاترى از محارم اجتناب مى‏ورزند، نه به منظور نجات از عقوبتها و به جهت نيل به بهشتها. و اين هم بدان معنى نيست كه آنان از عقوبتها و جهنمها نمى‏ترسند، بلكه، منظور اين است كه آنان در اجتناب از محارم الهى داعى بالاتر دارند و آن حب حق و عشق به جناب اوست. حب غالب بر آنان، هرگز به آنان اجازه نمى‏دهد به مقام مخالفت با حضرت مقصود بر آينده و روى به سخط او بياورند، و اصولاً فكر مخالفت با او را نمى‏كنند و هميشه طالب رضوان او هستند، چه رسد به اينكه سخط او را كسب كنند.


مرتبه عاليه اخلاص

آنجا كه قصد انسان ونيت او بالاتر از اين باشد كه از بهشت و نعمتهاى آن متنعم گردد، و از جهنم و گرفتاريهاى آن نجات يابد، يعنى عبوديت او مبتنى بر حب حضرت حق باشد، و امتثال امر و اجتناب از مخالفت با حق در واجب و حرام، و در مستحب و مكروه، از حب جناب او نشأت بگيرد، و عبوديت به معنى طلب لقاء و شهود باشد، در اين صورت وى از اخلاص بالاترى برخوردار است. و بايد گفت، چنين كسى حق اخلاص در عبوديت را اداء كرده و مخلصانه به عبادت پرداخته است، و مى‏شود گفت، او خداى متعال را عبادت نموده است و بس. عبادت خدا همين است كه جناب او را بخواهى، نه بهشت و نعمت آنرا، و نه نجات از جهنم و عذاب آنرا. زيراآنكه عبادت حق مى‏كند به طمع بهشت و نيز به جهت ترس ازجهنم، در حقيقت او را مى‏خواهد و از جهنم او در فرار است، نه اينكه جناب او را بخواهد و از فراق او بترسد. ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا؟! و خوب تأمل كن، و اگر خواستى به خود آى.

چنين كسى از قيد بندگى «خود» رها شده و بنده او گشته است، و عبادت او، عبادت است و بهترين عبادت هم هست، و همان عبادت «احرار» است كه در روايت منقول از امام صادق سلام الله عليه به آن اشاره شده بود كه ذكر كرديم.

آن كس كه به طمع بهشت و از ترس جهنم خدا را عبادت مى‏كند، او هنوز در قيد و بند «خود» است و راحتى و لذت «خود» مد نظر اوست، و او آزاد نيست. اما آن كس كه نظر در بهشت و جهنم ندارد،و در افق بالاترى قرار گرفته وحضرت حق را شناخته و دل به او داده و در طلب اوست، از قيد و بند «خود» و راحتى و لذت «خود» آزاد شده است و جناب او را براى او عبادت مى‏كند. و مى‏شود گفت، راحتى خود را درفناى «خود» در حضرت مقصود مى‏بيند.




  • به مى‏پرستى ازآن نقش خود بر آب زدم
    عنان به ميكده خواهيم تافت زين مجلس
    كه وعظ بى عملان واجبست نشنيدن



  • كه تا خراب كنم نقش خود پرستيدن
    كه وعظ بى عملان واجبست نشنيدن
    كه وعظ بى عملان واجبست نشنيدن



/ 490