مرتبه عاليه اخلاص
آنجا كه قصد انسان ونيت او بالاتر از اين باشد كه از بهشت و نعمتهاى آن متنعم گردد، و از جهنم و گرفتاريهاى آن نجات يابد، يعنى عبوديت او مبتنى بر حب حضرت حق باشد، و امتثال امر و اجتناب از مخالفت با حق در واجب و حرام، و در مستحب و مكروه، از حب جناب او نشأت بگيرد، و عبوديت به معنى طلب لقاء و شهود باشد، در اين صورت وى از اخلاص بالاترى برخوردار است. و بايد گفت، چنين كسى حق اخلاص در عبوديت را اداء كرده و مخلصانه به عبادت پرداخته است، و مىشود گفت، او خداى متعال را عبادت نموده است و بس. عبادت خدا همين است كه جناب او را بخواهى، نه بهشت و نعمت آنرا، و نه نجات از جهنم و عذاب آنرا. زيراآنكه عبادت حق مىكند به طمع بهشت و نيز به جهت ترس ازجهنم، در حقيقت او را مىخواهد و از جهنم او در فرار است، نه اينكه جناب او را بخواهد و از فراق او بترسد. ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا؟! و خوب تأمل كن، و اگر خواستى به خود آى.چنين كسى از قيد بندگى «خود» رها شده و بنده او گشته است، و عبادت او، عبادت است و بهترين عبادت هم هست، و همان عبادت «احرار» است كه در روايت منقول از امام صادق سلام الله عليه به آن اشاره شده بود كه ذكر كرديم.آن كس كه به طمع بهشت و از ترس جهنم خدا را عبادت مىكند، او هنوز در قيد و بند «خود» است و راحتى و لذت «خود» مد نظر اوست، و او آزاد نيست. اما آن كس كه نظر در بهشت و جهنم ندارد،و در افق بالاترى قرار گرفته وحضرت حق را شناخته و دل به او داده و در طلب اوست، از قيد و بند «خود» و راحتى و لذت «خود» آزاد شده است و جناب او را براى او عبادت مىكند. و مىشود گفت، راحتى خود را درفناى «خود» در حضرت مقصود مىبيند.
به مىپرستى ازآن نقش خود بر آب زدم
عنان به ميكده خواهيم تافت زين مجلس
كه وعظ بى عملان واجبست نشنيدن
كه تا خراب كنم نقش خود پرستيدن
كه وعظ بى عملان واجبست نشنيدن
كه وعظ بى عملان واجبست نشنيدن