مغترين، فاقد حياء و أدب عبودى هستند - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


مغترين، فاقد حياء و أدب عبودى هستند

و حال به توضيح اجمالى اين مسئله مى‏پردازيم كه چگونه غرور و اغترار با حياء در مقام عبوديت منافات دارد، و چگونه مغترين فاقد حياء و أدب عبودى هستند، چه خود به اين امر توجه داشته باشند، و چه توجه نداشته باشند؟ در همان مواردى كه قبلا به عنوان نمونه ذكر كرديم،مغترين چنين هستند:

الف: دسته‏اى از آنان با اشتغال به بعضى از اوراد و أذكار، و با پرداختن به برخى ازمستحبات، مغرور گشته و به واجبها و حرامها اهميت لازم را قائل نمى‏شوند، و از طريق ترك يا تضييع بعضى واجبات، و يا ازطريق ارتكاب بعضى محرمات به مقام عصيان با پروردگار مى‏آيند، و از او حياء نمى‏كنند. و نيز، با اين رويه، چه خود توجه داشته باشند و چه توجه نداشته باشند، عبادات و طاعات خود را به حساب آورده وبه آنها اتكاء مى‏كنند و خاطر جمع مى‏شود كه قدمى در عبوديت برداشته‏اند و بر مى‏دارند و خلاصه اينكه، عبادت خود را عبادت مى‏دانند، و از جناب او حياء نمى‏كنند، و نمى‏دانند كه عبادت آنان باوضعى كه دارد، نه تنها حق عبوديت را اداء نمى‏كند، بلكه، با نقايص و عيوب بى‏شمارى كه دارد، موجب شرمندگى در محضر حق مى‏باشد.

ب: دسته ديگر كه به صورت ظاهر عبادات پرداخته و با صورت ظاهر آنها مغرور مى‏شوند و از اقبال قلبى به حضرت پروردگار غفلت نموده و به آن اهميتى نمى‏دهند؛ در اصل، با دل دادن به اين و آن، مطلوب دل و معبود خود را اين و آن قرار مى‏دهند، و از طرفى با حركات ظاهرى و بى حقيقت خويش دعوى عبوديت حق در محضر او نموده و از او حياء نمى‏كنند، و از عبادت صورى خود شرم ندارند.




  • صورت ظاهر چه جويى اى جوان
    صورت و هيئت بود چون قشر و پوست
    معنى اندر وى چو مغز اى يار و دوست



  • رو معانى را طلب اى پهلوان
    معنى اندر وى چو مغز اى يار و دوست
    معنى اندر وى چو مغز اى يار و دوست



(دفتر دوم مثنوى)

ج: دسته‏اى از آنان كه قدمهايى در عبادت و مجاهدت برداشته، و حجابهايى را از دل كنار زده، و از انوار ربوبى تا حدودى برخوردار گشته، و از مشاهدات و مكاشفات اوليه صوريه و معنويه بهره‏مند شده‏اند، در حالى كه هنوز چند قدمى در عبوديت برداشته‏اند و راهى بس طولانى در پيش دارند، و خداى متعال از باب عنايت ربوبى خود با اين مشاهدات و مكاشفات مى‏خواهد آنان را به بعضى از مسائل لازم در سير عبودى هدايت كند، و مى‏خواهد آنها تشويق گردند و قدمهاى جدى‏تر بردارند ومصمم‏تر شوند، و در حقيقت، حركت عبودى خود را جدى‏تر و كامل‏تر كنند،اين عنايت خاص ربوبى، و اين مشاهدات و مكاشفات ابتدائيه را نشانه خاتمه يافتن سير عبودى دانسته و خود را نايل به مقام محمود در عبوديت پنداشته، و از خداى خود حياء نمى‏كنند، و متوجه نقص خود و عيوب عبادت خود نمى‏گردند و شرمنده نمى‏شوند.




  • هر كه خودبينى كند در راه دوست
    دشمن من در جهان خود بين مباد
    مى از آن آمد حرام اندر جهان
    بهتر از خود در تصور نايدت
    وين همه از نفس خودبين زايدت



  • مغز را بگذاشت كلى ديد پوست
    ز آنكه از خود بين نيايد جز فساد
    كه خورى خودبين شوى اندر زمان
    وين همه از نفس خودبين زايدت
    وين همه از نفس خودبين زايدت



(دفتر ششم مثنوى)

د: و بالاخره دسته ديگر هم در عين پشت سر گذاشتن مجاهدات طولانى، و در عين برخوردارى از عنايات و بعضى

/ 490