حسد، ارتباط قلبى انسان با خدا را لطمه مى‏زند - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين بيان به ضايع شدن مجاهدتهاى عبودى شخص حاسد اشاره مى‏كند، و اينكه او هر چه به اذكار و اوراد و به عبادات و مجاهدت بپردازد، با داشتن رذيله حسد، اعمال او صعود ندارد، و در نتيجه، خود او نيز عروجى به سوى حضرت مقصود نخواده داشت. (دقت كنيد) امام صادق سلام الله عليه نيز مى‏فرمايد: «آفة الدين الحسد و العجب و الفخر» (اصول كافى، ج 2، باب الحسد) يعنى «آفت دين عبارت است از حسد، و عجب، و فخر».

تعبير «آفت» در اين بيان، گوياى مقصود است.


حسد، ارتباط قلبى انسان با خدا را لطمه مى‏زند

و اين، بطورى كه در مباحث گذشته توضيح داديم، براى همه و مخصوصاً براى سالك الى الله يك مصيبت بزرگ، و يك مانع اساسى است. زيرا وقتى ارتباط قلبى وى با خداى متعال ارتباط خوبى نباشد، در سلوك عبودى خويش معطل خواهد بود؛ نه در توجه و اقبال خود به سوى خداى متعال توجه و اقبال خوبى خواهد داشت، و نه افاضات و جذبات ربوبى به وى آنچنان كه بايد، خواهد رسيد. سالك اگر بخواهد از توجه و اقبال قلبى خوب برخوردار شود، بايدارتباط قلبى خوب با خداى متعال داشته باشد، و نيز، اگر بخواهد از افاضات و جذبات ربوبى بخوبى بهره‏مند گردد، بايد ارتباط قلبى او با خداى متعال خوب باشد.

امام باقر سلام الله عليه در قسمتى از يك گفتار كه از آن حضرت نقل شده است مى‏فرمايد: «... و ان الحسد ليأكل الايمان كما تأكل النار الحطب»(اصول كافى، ج 2، باب الحسد) يعنى «... و حقيفت اين است كه حسد، ايمان را مى‏خورد، آنچنان كه آتش هيزم را مى‏خورد».

قبلاً گفتيم كه ايمان، همان ارتباط، يا رابطه قلبى انسان با خداى متعال است، و لطمه خوردن آن به معنى لطمه خوردن رابطه، يا ارتباط قلبى انسان با خداست. و در بيانى، ايمان، طريق نورى بين دل و خداست كه ارتباط دهنده دل به جناب اوست، و اقبال دل به سوى او از همين طريق، وافاضات و جذباتى كه از او به دل مى‏رسد نيز از اين طريق مى‏باشد، و لطمه خوردن ايمان، به معنى لطمه خوردن اين طريق نورى است.


حسد، اعتراض به حق، و خشم بر فعل حق است

شخص حاسدبا حسد ورزى خويش، در حقيقت، اعتراض به حضرت حق مى‏كند، و بر فعل او ناخشنودى و خشم نشان مى‏دهد. (دقت كنيد) و اين، جسارتى بس بزرگ، و جهالتى بس خطرناك از يك موحد، مخصوصاً از يك سالك صادق است.

مرحوم نراقى در جامع السعادات مى‏گويد:«و ورد فى بعض الاحاديث القدسية: ان الحاسد عدو لنعمتى متسخط لقضائى غير راض بقسمتى التى قسمت بين عبادى» (جامع السعادات، ج 2، ص 192).

يعنى «و روايت شده در بعضى از احاديث قدسيه كه: شخص حاسد دشمن بر نعمت من، خشمناك بر قضاى من، و ناخشنود به قسمتى است كه من در ميان بندگانم تقسيم كرده‏ام».

اينها گوشه‏هايى از هلكات و تبعات «حسد» بود كه ذكر كرديم. ابعاد هلكات و تبعات اين رذيله بسيار زياد است، و شما با كمى تأمل مى‏توانيد به آنها تا حدودى پى ببريد. آياتى در قرآن كريم و روايات كثيرى از معصومين در ذم حسد، و در توضيح آثار و تبعات آن وجود دارد كه هر كدام از آنها نكات هدايت كننده‏اى هست. براى هر سالكى لازم است در آنها دقت كند، تا در مقام توبه، و در مقام تطهير خود از اين رذيله مجاهدت جدى‏تر و كاملترى داشته باشد.


مراتب حسد

بعضى از بزرگان علماى اخلاق براى حسد مراتب چهارگانه شمرده است.

اول: شخص حاسد زوال نعمت، يا امتياز از محسود را آرزو كند، و دوست داشته باشد كه نعمت، يا امتياز از دست او برود، چه آن نعمت و امتياز و يا نظير آن به شخص حاسد هم برسد، و چه نرسد. و اين، خبيث‏ترين و شديدترين مرتبه از مراتب حسد است.

دوم: دوست بدارد و آرزو كند كه نعمت و امتياز از محسود گرفته شود و به او برسد، و در حقيقت، در عين همان نعمت يا امتيازى كه براى محسود هست نظر داشته باشد، و رسيدن خود به آنرا متوقف بر زوال آن از محسود ببيند. و اين در جايى است كه نعمت يا امتياز مورد نظر، نعمت يا امتياز مشخص و منحصر بفرد باشد

/ 490