بيداران و تصديق و عيد - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چنين گفته شود، تا ما نيز راضى باشيم و چنين بگوييم!!. اما اينكه چه اسمى بايد گذاشت و چه عنوانى بايد انتخاب كرد و چه توجيهى بايد نمود؟ سؤال يا سؤالاتى است كه بايد خود غافلان و من و شما در پى جواب باشيم.

هر چه باشد، اين همان تصديق ننمودن و عيدالهى و نوعى تكذيب جزاى اخروى است، اگر چه تكذيب با عمل باشد و اگر چه تكذيب عملى بناميم. و اين، نوع خاصى از تكذيب است كه با داشتن ايمان و عقيده ابتدايى هم منافاتى ندارد، كما اينكه با عاقل بودن بمعنى عام آن نيز مى‏سازد، بطورى كه مى‏بينيم ما و همه ارباب غفلت در عين داشتن عقيده و ايمان، و در عين داشتن عقل و شعور، به چنين تكذيبى گرفتار مى‏باشيم.

البته مى‏شود اسم اين نوع از تكذيب را نسيان و عيد و نسيان جزاء نيزگذاشت و همه اينها را مى‏توان از آيات قرآن كريم و از اشارات آنها استفاده نمود.

جان مسئله اين است كه اين، هر چه باشد و هر چه هست، از آثار جهل و غفلت و از نتايج خواب غفلت است. وقتى انسان در وادى خيال و اوهام محبوس شد،و در هواها و فريبها فانى و پراكنده گشت، و قلب ومشاعر وى تيره گرديد و از كار افتاد، چنين خواب و چنين آثارى را به دنبال خود خواهد داشت.




  • بركف دريا فرس را راندن
    از حريصى عاقبت ناديدن است
    عاقبت بين است عقل از خاصيت
    عقل كاو مغلوب نفس او نفس شد
    مشترى مات زحل شد نحس شد



  • نامه را در نور برقى خواندن
    بر دل و بر عقل خود خنديدن است
    نفس باشد كاو نبيند عاقبت
    مشترى مات زحل شد نحس شد
    مشترى مات زحل شد نحس شد



(دفتر دوم مثنوى)


بيداران و تصديق و عيد

بطورى كه اشاره كرديم، يقظه و بيدارى موجب تصديق و عيدالهى و موجب خوف از آن مى‏گردد. مطالعه در حالات بيداران و دقت در خصوصيات احوال و اقوال آنان، بخوبى حكايت از اين امر مى‏كند كه وعيد اخروى براى آنان آنچنان مهم، و در قلب آنان آنچنان حاكم است، و بر همه وجود آنان آنچنان سيطره دارد كه براى ما و براى همه ارباب غفلت بحكم اينكه، هيچ خامى حال پخته را نيابد، قابل هضم و قابل فهم نيست.

هر چه يقظه و بيدارى و هوشيارى بيشتر، به همان اندازه مسئله وعيد و خوف از آن در وجود بيداران و هوشياران نيز حاكم‏تر. اين شما، و آن هم حالات بيداران و هوشياران.

اگر در همه ادعيه مأثوره به تأمل بپردازيم، خواهيم ديد كه همه در خصوص مسائل آن سو، و همه مربوط به روز جزاء است. يا از عذابها و شدايد آن سو سخن بميان آمده، توأم با تضرعها و گريه‏ها و زبانهاى گوناگون جهت نجات از آنها، يا از خوف حرمان از حيات و سعادت آن سو، و از خوف حرمان از وصال و لقاء و شهود و فناء با زبان خاص ياد شده و از فراق و هجران گفته شده و نجات از حرمان و خسران با سوزها و ناله‏ها خواسته شده، و يا از قصور و نبود آمادگى لازم در مقام روبرو شدن با حضرت حق، و از شرم حضور در محضر او سخن بميان آمده و با لحن خاصى طلب عفو و مغفرت گرديده است. و در مجموع، سخن در يك مسئله به يك نظر خلاصه مى‏شود و آن، مسئله و عيد اخر وى و خوف از وعيد است.چيزى كه هست، گاهى وعيد آتش و سخط و غضب و خوف از آن مطرح شده، و گاهى و عيد فضيحت و رسوائى و شرم از آن ذكر گرديده، گاهى و عيد فراق و هجران و حرمان و ترس از آن گفته شده، و گاهى هم... و اين، نيست مگر تصديق و عيد.

در مضامين و اشارات، و نيز، در زبان خاص و حكايتهاى اين جمله كه بعنوان نمونه از دعاى ابوحمزه ثمالى مى‏آوريم، به دقت مى‏پردازيم.

1- جايى سخن اين چنين و زبان هم اينست كه خدايا با تو سخنها داريم و براى تو رازها و بسوى تو نيازها و از تو بسى انتظارهاو در حضرت تو بسى اميدها و آرزوها، كه تو خدايى، «... يارب ان لنا فيك أملا طويلا

/ 490