حب دنيا، فرو رفتن در وادى ظلمت و وحشت «خود» است - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • كه بخور اين است ما را لوت و پوت
    زين شكنجه و امتحان آن مبتلا
    مى‏كند از تو شكايت با خدا



  • نيست او را جزو لقاء الله قوت
    مى‏كند از تو شكايت با خدا
    مى‏كند از تو شكايت با خدا



(دفتر سوم مثنوى)

و نيز در اين بيان از حضرت مولى الموحدين اميرالمؤمنين صلوات الله عليه كه قسمتى از يك نامه آن حضرت به بعضى از اصحابش مى‏باشد، دقت مى‏كنيم.

مى‏فرمايد: «.. فارفض الدنيا فان حب الدنيا يعمى ويصم ويبكم ويذل الرقاب، فتدارك ما بقى من عمرك و لا تقل غدا او بعد غد، فانما هلك من كان قبلك باقامتهم على الامانى و التسويف حتى أتاهم أمر الله بغتة و هم غافلون، فنقلوا على أعوادهم الى قبور هم المظلمة الضيقة و قد أسلمهم الاولاد و الاهلون، فانقطع اليه الله بقلب منيب، من رفض الدنيا و عزم ليس فيه انكسار ولا انخزال...»(ج 2 اصول كافى كتاب الايمان و الكفر، باب ذم الدنيا و الزهد فيها).

يعنى «.. دنيا را ترك كن كه حب دنيا انسان را كور و كر ولال مى‏كند، و گردنها را به ذلت مى‏كشاند. پس در بقيه عمرت خود را بياب و به جبران بپردازد، و نگو فردا و پس فردا، زيرا آنها كه قبل از تو بودند و به هلاكت افتادند، با همين آرزوها و اوهام، و فردا و پس فردا گفتنها گذراندند تا جايى كه امر خداى متعال درحالى كه در غفلت بودند به سراغ آنها آمده سپس روى پاره تخته‏هايشان بسوى قبرهاى تنگ و تاريك خود انتقال داده شدند و همان فرزندان و نزديكان، آنها را تسليم قبور نمودند. پس با قلب منيب بسوى خدا منقطع باش در حالى كه دنيا را ترك كرده‏اى و از تصميم و اراده‏اى برخوردار هستى كه هيچگونه شكستى در آن نبوده و ثابت و محكم است...»

حب دنيا، فرو رفتن در وادى ظلمت و وحشت «خود» است

اين هم يكى ديگر از هلكات اين رذيله، و به تعبيرى، صورت پشت پرده آن است. و اين، رمزى است از رموز كه صاحبدلان از آن آگاهند و كمتر كسى هست كه به اين حقيقت رسيده باشد.

براساس توضيحى كه در معنى دنيا و حب داشتيم، حب دنيا يعنى دوست داشتن خوشى و لذت نفسانى خود در اين زندگى، و اين به معنى غوطه‏ور شدن در ظلمت «خود» است.

هيچ يك از ما از مسئله «خود» يعنى «خود نازل» خبرى نداريم، كه اينكه از «خود عالى» يعنى از حقيقت برتر و نورى خويش نيز بى‏خبريم.

ظلمت متراكم وحشتناك، و سرگردانى هولناك وادى «خود» و ضيقها و فشارهاى عذاب دهنده‏اى كه در اين وادى، و براى غوطه وران در آن وجود دارد و در پشت پرده قرار گرفته و در جاى خود به ظهور مى‏رسد، در لفظ و در عبارت نمى‏آيد و با تصوير و تصور ذهنى هم نمى‏توان فهميد و فقط يافتنى و رسيدنى است. ظلمات و ضيقها و سرگردانيها و وحشتهاى وادى «خود» يا عالم «خودى» را فقط اهل باطن، آن هم كاملين از آنها مى‏دانند و براى غير آنان اين مسائل پوشيده است تا وقتى كه در جاى خود ظاهر شود.

اگر براى غوطه‏وران در اين وادى هولناك، گرفتاريهاى آن معلوم و مشهود مى‏گشت، و اگر حجاب از ميان بر مى‏خاست و پشت پرده آشكار مى‏شد؛ يعنى اگر فرو رفتن در ظلمتها، افتادن در وحشتها، قرار گرفتن در ضيقها و فشارها، و متبلا شدن به سرگردانيهاى عذاب دهنده وادى «خود» را مى‏ديدند، و در يك جمله، اگر جهنم «خود» را شاهد بودند، هرگز روى به «خود» نمى‏آوردند، يعنى هرگز دل به لذت و خوشى نفسانى نمى‏دادند و در خود فرو نمى‏رفتند، بلكه، از التذاذ نفسانى فرار مى‏نمودند و از «خود» كاملا وحشت داشتند.




  • مصطفى (ص) گويد اگر گويم براست
    زهره‏هاى پردلان بر هم درد
    نى رود ره نى غم كارى خورد



  • شرح آن دشمن كه در جان شماست
    نى رود ره نى غم كارى خورد
    نى رود ره نى غم كارى خورد



/ 490