در مقام توبه، چه بايد بشود؟ - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين، يك علامت و نشانه خوبى است براى كسانى كه مى‏خواهند بدانند چه اندازه بين آنها و خداى متعال فاصله و دورى هست؟. يعنى هر كسى با مطالعه و بررسى جنبه نفسانيت خويش مى‏تواند به اين حقيقت كه گفتيم پى ببرد و بداند كه فاصله و حجاب بين او و حضرت حق چه اندازه است؟ هر كس هر اندازه اسير نفس خود و مطيع خواسته‏هاى خود باشد، به همان اندازه فاصله با حضرت مقصود دارد؛زيرا اصل حجاب، همان «خود» و «نفس» اوست و حجب ديگر از آن نشأت مى‏گيرد و با آن قائم است. (دقت شود).




  • گر ببينى ميل خود سوى سما
    ور ببينى ميل خود سوى زمين
    عاقلان خود نوحه‏ها پيشين كنند
    زابتداى كار آخر را ببين
    تا نباشى تو پشيمان يوم دين



  • پر دلت برگشا همچون هما
    نوحه ميكن هيچ منشين از حنين
    جاهلان آخر بسر بر مى‏زنند
    تا نباشى تو پشيمان يوم دين
    تا نباشى تو پشيمان يوم دين



(دفتر سوم مثنوى)


در مقام توبه، چه بايد بشود؟

براساس توضيحى كه گذشت، كسى كه در دوران جاهليت خويش، يعنى قبل از توبه و به هنگام ارتكاب معاصى با جواب مثبت دادن به خواسته‏هاى خود در بزرگ كردن حجاب بين خود خداى متعال كه همان «خود» يا «نفس» خويش است سعى نموده و به دست خود اين حجاب را پرورش داده است، در مقام توبه و بازگشت بايد خلاف مسير گذشته را در پيش بگيرد و براى جبران گذشته به از ميان برداشتن اين حجاب بپردازد.

او با توبه و بازگشت به عبوديت، و با روى آوردن به سلوك عبودى، بايد به حكم عبوديت در طريق فناى «خود» حركت كند، و بايد با جهاد و رياضت در ازميان برداشتن رسوم خودى بكوشد. و اين با مخالفت با هواى خود، و با مقدم داشتن خواست حق بر خواست خود خواهد بود. يعنى بايد راه طاعت ازحق در پيش گيرد و با مجاهدت در طاعت، به شكستن «خود» يا «نفس» بپردازد».

اگر در معنى و حقيقت طاعت از حق بخوبى دقت بكنيم، به اين نكته پى مى‏بريم كه طاعت، يعنى مقدم داشتن خواست حق بر خواست خود. و اين در حقيقت، خواست خود را كنار زدن و خواست حق را در وجود خويش راه دادن و حاكم كردن است؛ و جان مسئله اين است كه «خود» كنار مى‏رود و حضرت حق بر انسان اقبال مى‏كند. (دقت شود)




  • آه سرى هست اينجا بس نهان
    كه سوى خضرى شود موسى دوان



  • كه سوى خضرى شود موسى دوان
    كه سوى خضرى شود موسى دوان



(دفتر سوم مثنوى)

طاعت، يعنى خود را ناديده گرفتن و خود را شكستن و طريق فناء در پيش گرفتن وراه تجليات حضرت مقصود را باز كردن. اگر طاعت به معنى وسيع آن در نظر گرفته شود و انسان امر و نهى حق را در افعال و اوصاف، در واجب و حرام، در مستحب و مكروه، در انقطاع از هواهاى مباح، و بالاخره در طهارت ازمراتب خفيه شرك، بر امر و نهى خود مقدم بدارد، به مقصد أعلى نايل گشته است.

مطلب اصلى اين است كه معنى وسيع طاعت و حقيقت آنرا خوب بيابيم و معنى محدود و صورى آنرا از ذهن خود بيرون كنيم. مگر نه اين است كه امر و نهى خداى متعال در واجب و حرام خلاصه نمى‏شود و تا جايى كه انسان از شرك خود نجات يابد، مقام ربوبى امر و نهى دارد؟!

/ 490