در تعريف «غرور» و «اغترار» بايد گفت غرور و اغترار، عبارت است از «فريب خوردن، و خود را درخير و صلاح دانستن، و از آنچه بايد بود، غافل گشتن».اين خلق و اين صفت كه از رذايل اخلاق و اوصاف، و از مهلكات مىباشد، از اغواى شيطان و فريب او، و از مكر نفس و حيله او از يك سو، و از جهل و بى خبرى ازسوى ديگر، سرچشمه مىگيرد، و در اصل، ظهور خاصى از هواى نفس، و طور خاصى از اطوار هواست، زيرا شخص مغرور، دانسته و ندانسته، به سوى آنچه موافق هواهاى اوست كشيده مىشود و با آن مغرور مىگردد؛و در بيان ديگر، تحقق هواهاى نفسانى او، با همان غرورى است كه گرفتار آن شده است، چه توجه داشته باشد و چه توجه نداشته باشد.بطورى كه اشاره كرديم، رذيله غرور در هر طبقه از طبقات انسانها به شكل يا اشكال خاصى مىباشد، و هر كدام از آنها از جهت يا جهات مخصوصى به غرور مىافتند، و نمىشود براى اشكال و اطوار آن، و يا براى جهاتى كه ازآنها سرچشمه مىگيرد، حد وحصرى قائل شد. علماى اخلاق در كتب و نوشتههاى خود با استفاده ازآيات قرآنى و روايات، انواع و اقسام غرور، و جهالت مختلف آن، و اصناف و طبقات مغرورين را تا حدودى توضيح داده و بيان نمودهاند، و طالبين مىتوانند به كتب و نوشتههاى آنان مراجعه و در اين باب از اطلاع بيشترى برخوردار شوند.آنچه ما در اين باب مىخواهيم به اجمال به بيان آن بپردازيم، آن نوع از غرور و اغترار است كه ممكن است ارباب سلوك به آن گرفتار باشند، نه همه انواع و اقسام غرور كه دستههاى مختلف انسانها گرفتار آنها مىشوند. البته آن نوع از غرور و اغترارى كه ممكن است براى ارباب سلوك وجود داشته باشد نيز به جاى خود داراى انواع و اقسام، و يا اشكال مختلف است، كما اينكه به تناسب منازل سلوك هم فرق مىكند و در هر مرحلهاى از مراحل و هر منزلى از منازل به شكل يا اشكال خاصى مىباشد. در ابتداء و در اوايل سلوك، اطوار و اشكال خاصى دارد، و در اواسط آن، اطوار و اشكال ديگر، و در منازل عاليه و نهايات هم از انحاء و اطوار ديگرى برخوردار است. و به همين جهت هم لازم است سالك صادق از همان اول امر در اين زمينه آگاهى خوب داشته باشد، و از انحاء مختلف غرور در منازل و مراحل سلوك، مطلع گردد، تا بتواند خود را ازآن پاك نگه دارد و ندانسته گرفتار آن نشود، و در صورت گرفتار بودن به آن، در تطهير خود از آن بكوشد، و تبعات و هلكات اين رذيله دامنگير وى نگردد.اينك به صورت اجمال به گوشههايى از «غرور» و «اغترار» در منازل مختلف سلوك اشاره مىكنيم. اميد هست سالكين با بصيرت از اين اجمال به تفصيل نيز پى ببرند.
گوشه هايى از انحاء «غرور» و اطوار آن
بطورى كه اشاره شد، انحاء غرور و اطوار آنرا نمىشود به شمارش آورد، و نمىشود با گفتن و نوشتن همه را ذكر كرد. و اصولا بسيارى از اطوار آنرا كه در منازل عاليه سلوك و درنهايات آن پيش مىآيد نمىشود با الفاظ و كلمات، آنچنان كه هست، اداء نمود و فقط خود سالكان طريق هستند كه در صورت شمول عنايات، با هدايتهاى ربوبى به آنها پى مىبرند و آنها را مىيابند و از آنها اجتناب مىكنند و از هلكات آنها مصون مىمانند. بنابراين، آنچه ذكر خواهيم كرد، گوشهها و نمونههايى است، آن هم از اطوار گفتنى غرور و اغترار.
نمونههايى از غرور در ابتداء و اوايل سلوك
الف: بعضى از سالكين در ابتداى سلوك با پرداختن به برخى از اوراد و اذكار و مستحبات ديگر مغرور مىگردند و از اهميت انجام دادن واجبات و ترك محرمات و اجتناب از رذايل اوصاف به غفلت افتاده و به آنها چندان اهميتى نمىدهند و گمان مىكنند راه صحيح در پيش گرفته و در طريق سلوك مىباشند.اينها به اين صورت به «غرور» و «اغترار» گرفتار مىشوند و نه تنها راه به جايى نمىبرند، بلكه، براى خود عقوبات و مهلكهها، و حرمانها و خسرانهاكسب مىكنند، آن هم در درجات مختلف. اينها بايد توجه داشته باشند كه ركن اصلى و اولى در سلوك الى الله، انجام دادن واجبات وترك محرمات واجتناب