غضب براى حق، از خصوصيات صاحبان ايمان است - مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در اين داستان اگر درست باشد چنين مى‏گويد كه آن حضرت در جواب سؤال دشمن از سر قضيه گفت: شمشير زدن من براى حق، و خشم من براى اوست، نه از آن خشم كه از هوا نشأت گيردو خشم نابجا و ناصحيح است. خشم نابجا بر صاحبان قدرت ظاهرى غالب و حاكم است، و اما براى من غلام است و مقهور من است. خشم من كه براى حق است، عين رحمت حق بر من است. و در اين مقام كه علتى پيش آمد، و تو خدو به سوى من انداختى، من سزاوار ديدم كه شمشير از دست بيندازم، زيرا بعد از اين كار كه تو كردى و خدو انداختى، اگر من شمشير بر تو مى‏زدم، گمان مى‏رفت من از اين عمل تو به خشم آمده‏ام، و خشم خود من نيز در شمشير زدن من دخالت دارد. پس دست از شمشير برداشتم و آنرا انداختم، تا معلوم شوم خشم و غضبى جز براى حق ندارم، و دوست داشتنم براى او، و غضب كردنم هم براى اوست.


غضب براى حق، از خصوصيات صاحبان ايمان است

غضب براى حق از خصوصيات ياران خوب رسول اكرم صلى اليه عليه و آله و سلم مى‏باشد، و خداى متعال در قرآن كريم اين حقيقت را بيان فرموده است.

در آيه 95 سوره فتح مى‏فرمايد: «محمد رسول الله و الذين معه أشداء على الكفار رحماء بينهم...»يعنى «محمد صلى الله عليه و آله و سلم فرستاده خداست، و آنها كه با او هستند، بر كفار غفلت و شدت دارند، و با يكديگر بسيار رئوف و مهربانند...».

در اين آيه خداى متعال غضب و شدت بر كفار را كه همان غضب براى حق است، به عنوان يك خصوصيت بارز، و يا وظيفه عبودى براى آنان كه به رسول الله ايمان آورده‏اند و با او هستند مى‏شمارد.

در ذيل آيه هم به سلوك عبودى، و به انقطاع و اقبال كامل آنان به سوى حق، و به عشق و اشتياق آنان به لقاء و رضوان او در ميدان طلب و عبوديت، اشاره مى‏كنم و مى‏فرمايد: «تريهم ركعا سجداً يبتغون فضلا من الله و رضواناً سيماهم فى وجوههم من أثر السجود...» يعنى «آنان را بسيار در حال ركوع و سجود مى‏بينى، در حالى كه فضل خدا و رضوان او را مى‏طلبند. بر رخسارشان از اثر سجده نشانه‏هاى عشق و انقطاع كاملا مشهود است....».

و اين نزد صاحبان بصيرت، و نزد اهل اشارت بدان معنى است كه غضب براى حق، شدت بر كفار و معاندين، مقابله سخت با آنان، جهاد و قتال، و عدم سازش با آنان، در حقيقت از ايمان و توحيد نشأت مى گيرد، و لازمه حب حق و عشق به جناب اوست. چگونه مى‏شود حب حق و عشق به او بر دل حاكم باشد، و دل به آنان كه با او مخالفت مى‏ورزند، و يا با او مى‏جنگند غضب نداشته باشد؟! چگونه مى‏شود دل پر از حب او و عشق به او باشد، و آنان كه مبغوض او هستند، مبغوض دل نباشند؟! چگونه مى‏شود هم او را خواست، و هم با آنان كه با او عصيان و يا عناد مى‏ورزند مسالمت داشت؟! و بالاخره چگونه مى‏شود حب و عشق باشد، و ليكن احكام و آثار لا ينفك آنها نباشد؟! مگر نه اين است كه نزد محب، محبوب محبوب، محبوب دل است، ونزد عاشق ،معشوق معشوق، معشوق دل است. و بعكس، نزد محب، مبغوض محبوب، مبغوض دل است، و نزد عاشق، مبغوض معشوق، مبغوض دل است؟! وقتى در محبتها و عشقهاى مجازى اين احكام و آثار هست، چگونه مى‏شود در محبت حقيقى و عشق اصلى اين احكام و آثار وجود نداشت باشد؟!.

چه بهتر بعضى ازمدعيان سلوك، و مدعيان عشق و طلب كه غضب براى حق در دل آنان نيست و در اعمال و حركات آنان هم اثرى از اين غضب برخاسته از عشق و عبوديت به چشم نمى‏خورد، به خود بيايند و بفهمند ادعاى حب، و ادعاى عشق و طلب آنان، جز دعوى بى حقيقت، چيزى نيست. و چه بهتر در همين آيه شريفه كه از سوره فتح آورديم، و در اشارات لطيفه آن تعمق كنند، و توجيهات ناصحيح و نامرضى را كنار بگذارند.

با شرحى كه گذشت، فهميديم كه در باب «غضب» آنچه به عنوان «رذيله» مطرح است، همان «افراط درغضب» يا «غضب نابجا» است، و مرتبه تفريط آن، بطورى كه اشاره كرديم، از باب «غضب» محسوب نيست و رذيله ديگرى است، و مرتبه اعتدال هم اصولا «رذيله »نيست و بلكه از فضايل اوصاف مى‏باشد.

و حال به بعضى از هلكات و تبعات رذيله غضب كه همان افراط در غضب يا غضب نابجا است، اشاره مى‏كنيم.

اميد است سالكان طريق در آنچه ذكر مى‏كنيم، و در هلكات ديگر اين رذيله كه در روايات به آنها اشاره

/ 490