آب جوى و نهر بزرگ كه از بلندى فرو ريزد . شلاّل . شلاّلة .
آبشخور
جايى از رود يا نهر يا حوض كه از آن آب توان خورد يا توان برداشت . ورد . مورد . مشرب . منهل . عطن . معطن .شرعة .
آب شكم
نوعى بيمارى . به «آية الكرسى» رجوع شود .
آبشَن
آويشن ; به عربى سعتر ، صعتر . گياهى است معروف كه آن را پودنه برى و پودينه صحرائى نيز گويند . اين گياه در طب قديم اين چنين توصيف شده: گرم و خشك است در مرحله سوم، غذا را تحليل مىبرد ، بيمارى را رو مىآورد و ظاهر مىسازد ، پوست را لطافت مىبخشد ، جويدن آن موجب تسكين درد دندان مىشود . از امام صادق (ع) روايت شده كه آبشن با نمك بادهاى درون را بپراند و منافذ بسته را بگشايد و بلغم را بسوزاند و فضولات آبى بدن به جريان در آورد و بو (ى بدن) را خوش كند و معده را لينت بخشد و بوى بد را از دهان بزدايد و آلت تناسلى را سفت كند . در حديث ديگر آمده كه آبشن معده را دباغى مىكند . از اميرالمؤمنين (ع) رسيده كه آبشن پودى بسان پود مخمل در معده مىروياند . در حديث آمده كه هرگاه پيغمبر(ص) غذاى سنگينى ميل مىكرد پيش از غذا زنيان و آبشن و سياهدانه و نمك نرم را به هم مىآميخت و مىخورد و مىفرمود : پس از اين هر غذائى بخورم باكى ندارم . (بحار:66/ 198 ـ 244) احمد بن على بن الحسين ثعالبى از عبدالله بن عبدالرحمن صفوانى نقل كرده كه : كاروانى از خراسان عازم كرمان شد، راهزنان سر راه بر آنها گرفتند و اموال آنها را به غارت بردند ، يكى از مسافران را كه وى را مردى مالدار وبازرگان مىشناختند دستگير نموده ، بدين منظور كه جاى اموال خود را به آنها نشان بدهد وى را شكنجه كردند ، او را دست وپا بسته در ميان برفها واداشتند و دهان او را پر از برف مىكردند و مىبستند ، همچنان در شكنجه آنها بود تا اين كه زنى از آن راهزنان بر او رحم آورد و او را از بند رها نموده بگريخت و نجات يافت ، اما دهان و زبان او به علت اين كه مدتى طولانى برف در دهانش نگه داشته بودند بىحس شده بود آنچنان كه توان سخن گفتن را از دست داده بود ، چون به خراسان بازگشت خبر تشريف فرمائى حضرت رضا (ع) بدان ديار به گوشش رسيد و شنيد كه آن حضرت به نيشابور رسيده ، اتفاقاً به خواب ديد كه يكى به وى گفت : فرزند پيغمبر (ص) وارد خراسان شده، شرح بيمارى خويش را به آن حضرت عرضه دار ، باشد كه تو را به درمانى راهنمائى فرمايد ، وى در عالم خواب به عزم زيارتش شتافت و از بيمارى خود به حضورش شكوه نمود ، فرمود : مقدارى زيره با آويشن و نمك بگير و آنها را كوبيده (ساويده) دو تا سه بار به دهان بگير (مضمضه كن) كه به خواست خدا شفا مىيابى . وى چون از خواب بيدار شد به خواب خويش ترتيب اثر نداد و بدان عمل نكرد ، ولى فوراً به نيشابور عزيمت نمود، چون به دروازه شهر رسيد به وى گفتند : حضرت رضا (ع) از نيشابور حركت كرده و اكنون در رباط سعد تشريف دارند ، وى بدانجا رفت و به حضور امام شرفياب گشت ، شرح حال خويش با مشقت زياد كه از سخن گفتن ناتوان بود بيان داشت ، حضرت فرمود : مگر من در خواب به تو نگفتم و درمان بيماريت برايت توصيف ننمودم ؟ برو و به همان دستور عمل كن . وى گفت : يا ابن رسولالله، عنايتى فرموده آنچه در خواب فرموديد تكرار بفرمائيد . حضرت فرمود : مقدارى زيره و آويشن و نمك در هم كوبيده دو تا سه بار به دهان بگير كه شفا مىيابى . وى گفت : به دستور عمل كردم و شفا يافتم . (بحار:49/124)
آب غوره
عصارهاى كه از غوره انگور گيرند . ماء حِصرِم .
آبِق
گريخته ، عبد آبق : بنده گريخته يا گريز پا . از امام صادق (ع) روايت شده كه : چهار كسند كه نمازشان مقبول نشود : حاكم ظالم ، و مردى كه امام جماعت جمعى باشد و آن جمع وى را نخواهند و از او ناراضى باشند ، و بندهاى كه بدون عذر موجه از مالكان خويش گريخته باشد ، و زنى كه بى اجازه شوى خويش از خانه بيرون شده باشد . (بحار:74/144)