معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

الصلاة خير من النوم

يكى از فقرات اذان صبح در نزد اهل سنت . جامع الاصول از كتاب موطأ مالك (يكى از ائمه سنت) روايت كند كه

مؤذن در حال اذان صبح ديد عمر (خليفه دوم) هنوز در خواب است ، به منظور بيدار كردن او به وى خطاب نمود

كه «الصلاة خير من النوم» ; (نماز به از خواب است) عمر به وى دستور داد كه اين جمله را جزء فصول اذان

قرار دهد .

البته محدثين سنت رواياتى را از پيغمبر(ص) در اين باره نقل كرده اند ولى آن بخش از رواياتشان كه مشتمل

بر فصول اذان مى باشند از اين جمله خالى است . (بحار: 8/288)

صلاة وُسطى

نماز ميانه يا بهترين نماز . به «وسطى» رجوع شود .

صَلب

بر دار كشيدن . (وما قتلوه وما صلبوه ولكن شبّه لهم) : عيسى را نه كشتند و نه به دار كشيدند بلكه اين امر

آنها را پندارى به غلط بود (نساء:157) . (انّما جزاء الذين يحاربون الله ... او يصلّبوا ...) . (مائده:32)

صُلب

سخت . مهره هاى پشت يعنى استخوان پشت (غياث اللغات) . ج : اصلاب واصلب . (خلق من ماء دافق * يخرج من بين

الصلب والترائب)(طارق:7) . (وحلائل ابناءكم الذين من اصلابكم) . (نساء:23)

صَلت

پيشانى گشاده . شمشير صقيل بران وبرهنه . ميدان هموار . ج : اصلات .

صَلتيّة

گروهى از خوارج و از فرقه عجارده و از ياران عثمان بن الصلت بن الصامت اند و برخى آنان را از ياران

صلت بن الصامت شمرده اند و با عجارده فرقى كه در كيش دارند آن است كه اينان گويند هر كس اسلام آورد و

به ما پناهنده شد ما او را دوست داريم اما از كودكان آنها بيزاريم تا بالغ شوند و به اسلام گروند و از

بعض آنان روايت شده است كه كودكان خواه از مسلمان باشند و خواه از مشرك تا به بلوغ نرسيده اند نه آنان

را دوست دارند و نه دشمن تا آنكه به بلوغ رسند و به اسلام بگروند يا كيش ديگر گيرند سپس رفتارى را كه

در خورند با آنان خواهند كرد . (كشاف اصطلاحات الفنون)

صُلح

آشتى . سِلم . تراضى ميان متنازعين . سازش . (وان امرأة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح عليهما

ان يصلحا بينهما صلحا والصلح خير واحضرت الانفس الشحّ ...) . (نساء:128)

به «آشتى» و «اصلاح» و «سازش» رجوع شود .

صُلح

يكى از عقود شرعيه است كه به منظور توافق وتسالم بين دو نفر بر امرى مانند تمليك عينى يا منفعتى يا

اسقاط دينى يا حقى يا غير آن به رايگان يا در مقابل عوضى انجام مى گردد .

وآن (حسب مشهور بين فقها) عقدى مستقل است وتابع عقود ديگر نمى باشد هر چند نتيجه آنها را بدهد .

(خلافاً لشيخ الطائفة الطوسى كه قائل به تبعيت آن از عقود ديگر مى باشد) صلح در هر موردى روا باشد اعم

از اينكه بر عين باشد يا منفعت يا اسقاط دينى يا حقى يا جز اينها ، عوضى در ميان باشد يا نباشد مگر

اينكه حلالى را حرام يا حرامى را حلال كند .

صلح از عقود لازمه است وخواستار شدن آن اقرار تلقى نمى شود .

طرفين صلح بايستى عاقل وبالغ وقاصد ومجاز التصرف در مال خويش باشند .

صلح بر ثمر درخت وسبزيجات وتره بار پيش از ظهور آنها جايز است بدون ضميمه بخلاف بيع كه در چنين

مواردى جايز نيست . خيارات خاصه مانند خيار حيوان وخيار مجلس وخيار تأخير (مگر در تأخير بيش از

متعارف) در صلح نباشد ولى بقيه خيارات در آن جارى است .

وهو جايز مع الاقرار والانكار ، الا ما احلّ حراما او حرّم حلالاً . فيلزم بالايجاب والقبول

الصادرين من الكامل ، وهو اصل فى نفسه ، ولايكون طلبه اقراراً ، لصحته لو اصطلح الشريكان بل اخذ

/ 2570