معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

احدهما رأس المال والباقى الآخر ، ربع او خمس صحّ عند انقضاء الشركة ، ولو شرط بقائهما على ذلك ...

ويصح الصلح على كل من العين والمنفعة بمثله وجنسه ومخالفه ، ولو ظهر استحقاق العوض المعين بطل الصلح

، ولايعتبر فى الصلح على النقدين القبض فى المجلس ، ولو اتلف عليه ثوباً يساوى درهمين فصالح على

اكثر او اقل فالمشهور الصحة ... (شرح لمعة: 1/332)

صلح با دشمن

آشتى نمودن با دشمن در صورتى كه امام مسلمين صلاح در ترك قتال داند . (وان جنحوا للسلم فاجنح لها ...);

اگر دشمنان به صلح ومسالمت تمايل نشان دادند تو نيز به صلح ميل كن وبر خدا توكل نما كه او شنوا وبينا

است . واگر آنان در انديشه فريب تو بودند خاطر جمع دار كه خداوند شرّ آنها را از تو كفايت كند ...

(انفال:61)

(فلا تهنوا وتدعوا الى السلم وانتم الاعلون والله معكم) ; شما اى مسلمانان در امر دين استقامت ورزيد

وسست مگرديد وكافران را به صلح مخوانيد كه شما برتريد وخدا با شما است . (محمد:35)

پيغمبر اكرم (ص) فرمود : صلح جايز است مگر صلحى كه حلالى را حرام يا حرامى را حلال كند . (بحار:103/178)

اميرالمؤمنين (ع) فرمود : صلح را در مواردى كه به ذلت اسلام نينجامد از جنگ گواراتر يافتم . (غررالحكم)

در نامه آن حضرت به مالك اشتر آمده كه : اى مالك ! مبادا از صلحى كه دشمن تو را بدان بخواند ورضاى خدا

در آن باشد سر بتابى كه صلح ، لشكريان را آسايش وتو را جهت پرداختن به مهام امور فراغت خاطر وكشور را

مايه امنيت است ، ولى از دشمنت پس از صلح سخت برحذر باش زيرا بسا دشمن بدين هدف خود را به تو نزديك

سازد كه غافلگيرت كند ، پس هشيارى را از دست مده وخوشبينى در اين مورد را متهم ساز (وآن را به كنار نه)

.

ابوسعيد عقيصا گويد : به امام حسن (ع) عرض كردم : يا ابن رسول الله چرا با معاويه صلح كردى با وجود

اينكه مى دانستى ولايت وزعامت حق تو مى باشد ومعاويه گمراه ومتجاوز است ؟ ! فرمود : اى ابوسعيد مگر نه

اين است كه من پس از پدرم حجت خدا بر مردم وامام واجب الاطاعه مى باشم ؟ گفتم : آرى چنين است . فرمود :پس من امامم خواه قيام كنم وخواه صلح نمايم ، اى ابوسعيد عامل صلح من با معاويه همان است كه پيغمبر (ص)

با بنى ضمره وبنى اشجع واهل مكه در حديبيه بدان سبب صلح نمود ، آنها كفرشان آشكار ومعاويه كفرش پنهان

بود ، اى ابوسعيد اگر من از جانب خدا بر مردم امامم موجبى ندارد كه مردم با من چون وچرا كنند كه چرا

صلح كردى يا چرا جنگ كردى گرچه راز كار مرا ندانند . مگر نمى دانى كه خضر پيغمبر كشتى را سوراخ نمود

وآن جوان را بكشت وديوار را بر پا نمود ؟ ! ... واگر من اين كار نكرده بودم يك تن از شيعيان ما بر روى

زمين نمى ماند مگر اينكه كشته مى شد . (بحار:44/1)

شرح ماجراى صلح آن حضرت با معاويه ذيل واژه «حسن بن على» در اين كتاب ملاحظه كنيد .

كيخسرو : اعظم الخطأ محاربة من يطلب الصلح : بزرگترين اشتباه اين است كه با كسى بجنگى كه وى خواستار

صلح باشد . (ربيع الابرار: 3/318)

صَلد

سنگ صاف . سنگ سخت ودرخشان . زمينى كه به علت سختى چيزى نروياند . (فمثله كمثل صفوان عليه تراب فاصابه

وابل فتركه صلدا) . (بقره:264)

صَلصال

گِل خشك . گل خالص آميخته به ريگ كه چون بخشكد (وقت دست زدن به آن) صدا دهد ، وچون آن را بپزند فخار

گويند . (ولقد خلقنا الانسان من صلصال من حمأ مسنون ...) . (حجر: 26)

صَلَع

بى موى پيش سر گرديدن . موى رفتگى پيش سر .

صَلِف

مرد لافى .

صَلَف

لاف زدن . در خطبه حضرت زينب كبرى (ع) در كوفه آمده است : «الا وهل فيكم الا الصلف والنطف وملق الاماء

/ 2570