(بفتح يا بضم ضاد) :ناتوانى وسستى . ضعف در آدمى گاه در نفس و روان باشد وگاه در بنيه وجسم ، در قرآن كريم به هر دو نوع آناشاره شده است . (وخلق الانسان ضعيفا) ; آدمى ناتوان آفريده شده است (نساء:28) . يعنى در برابر غرائز خودمانند هوا وشهوت وخوف واندوه واز اين قبيل حالات . كه اين نوع ضعف به ايمان به خدا وتوكل واعتماد بهاو ووابستگى به قدرت لايزال ولايتناهاى حضرتش برطرف مى گردد ، چنان كه در اين آيه ملاحظه مى كنيد :(وكأيّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون كثيرٌ فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل الله وما ضعفوا وما استكانواوالله يحبّ الصابرين) . (آل عمران:146)امام صادق (ع) : «انّ المؤمن اعزّ من الجبل ، يستقل منه بالمعاول والمؤمن لايستقل من دينه بشىء» .(بحار:100/92)از حضرت رسول (ص) آمده كه هر اختلاف ونزاع وهر اهمالكارى بر اثر ناتوانى وضعف (نفس) است .عيسى بن مريم (ع) فرمود : اين حقيقت را به شما بگويم : ناتوان ترين شما در برابر مشكلات كسى است كه دنيارا بيشتر دوست دارد ، وتواناترينتان در برابر مشكلات ، بى رغبت ترين شما است به دنيا . (بحار: 20/126 و14/312)ودر مورد ضعف جسمى : (الله الذى خلقكم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوة ثم جعل من بعد قوة ضعفا وشيبة ...) .(روم:54)اين نوع ضعف اگر عارضى باشد بايستى به غذاهاى نيروبخش وداروهاى ويژه آن را برطرف ساخت . در حديث دراين باره دستوراتى آمده كه از آن جمله اين روايت است : از امام صادق (ع) رسيده : هر كه را ضعف قلب ياسستى بدن عارض شود گوشت گوسفند را با شير (ودر حديث ديگر آمده كه اين دو را با هم بپزند) بخورد كه هردرد ورنجى را از مفاصل بيرون مى كشد وبدن وكمر را نيرو مى بخشد . (بحار:76/194)موسى بن بكر گويد : در مدينه بودم ، مرا ضعف وسستى عارض شد ، بحضور امام ابوالحسن (ع) شرفياب شدم ،فرمود : تو را ضعيف مى بينم ! عرض كردم : آرى . فرمود : كباب بخور . خوردم وضعف از بدنم برطرف گشت . (بحار:66/78)
ضُعَفاء
جِ ضعيف . (ليس على الضعفاء ولا على المرضى ولا على الذين لايجدون ما ينفقون حرج ...) . (توبه:91)اميرالمؤمنين (ع) در نامه خود به محمد بن ابى بكر والى مصر : «فاخفض لهم جناحك والن لهم جانبك وابسطلهم وجهك وآس بينهم فى اللحظة والنظرة ، حتى لايطمع العظماء فى حيفك لهم ، ولاييأس الضعفاء من عدلكعليهم» . (نهج:نامه 27)
ضَعَفة
جِ ضعيف . اميرالمؤمنين (ع) : «على ائمة العدل ان يقدّروا انفسهم بضعفة الناس ...» . (نهج : خطبه 209)
ضَعَة
پستى . خسّت .
ضَعيف
ناتوان . درمانده . ج : ضعفاء وضعفة . (فقاتلوا اولياء الشيطان ان كيد الشيطان كان ضعيفا) . (نساء:76)اميرالمؤمنين (ع) : بر ضعيفان ودرماندگان رحم آريد واز اين رهگذر رحم خدا را به خويش جلب نمائيد .(بحار:10/89)
ضِغث
قبضه شاخ از يك بيخ . دسته گياه خشك وتر در آميخته . (وخذ بيدك ضغثا فاضرب به ولاتحنث) . (ص:44) خواب آشفته