معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ضفيرة

موى بافته ، ج : ضفاير . بند آب وسيل گردان .

ضَلال

، ضلالت :عدول از راه حق سهواً يا عمداً ، نقيض رشاد ، ضد هدى . گمراهى . غىّ . غوايت . فراموشى . تباهى . هلاك .

ضياع .

صاحب كشاف اصطلاحات الفنون گويد : ضَلال در مقابل هُدى استعمال شود . چنانكه غىّ را در مقابل رشد

استعمال كنند عرب گويد : ضلّ بعيرى ونگويد غوى . وضلال آن باشد كه رونده راه اصلا بمقصد خويش راهى

نيابد . امّا غوايت آن است كه بسوى مقصد راه راست نباشد وگفته اند كه ضلال آن است كه خطاى شيئى در جاى

خود باشد و راه صواب بسوى او نيابند ونسيان آن است كه شيئى چنان از ضمير آدمى بگريزد كه ديگر در خاطر

خطور نكند . ديگرى گفته : ضلال انحراف از راه راست است ، وضدّ آن هدايت باشد . ديگرى گويد : فقدان آنچه

كه رساننده به مقصود است آن را ضلال گويند ، ديگرى گفته : سلوك راهى كه آدمى را به مطلوب نرساند ضلالت

است و وصول به مقصود از راه راست را هدايت نامند . زيرا راه راست پيوسته يكى باشد ، اما گمراهى

راههائيست مختلف زيرا خلاف مستقيم متعدد است . كذا فى كليات ابى البقاء . انتهى . (انى اراك وقومك فى

ضلال مبين) ; من تو را و قومت را در گمراهى آشكار مى بينم (انعام:74) . (قل ربى اعلم من جاء بالهدى ومن هو

فى ضلال مبين) ; بگو خداوندگارم آگاه تر است كه چه كسى راه هدايت در اختيار مردم نهاده وچه كسى در

گمراهى آشكار است (قصص:85) . (وقالوا أ إذا ضللنا فى الارض ائنّا لفى خلق جديد) ; وگفتند آيا آنگاه كه ما

در زمين هلاك گشتيم در آفرينشى نوين خواهيم درآمد (سجدة:10) . (الم تر الى الذين يزعمون انهم آمنوا بما

انزل اليك وما انزل من قبلك يريدون ان يتحاكموا الى الطاغوت وقد امروا ان يكفروا به ويريد الشيطان

ان يضلهم ضلالا بعيداً) ; نمى بينى ـ اى محمد ـ كسانى را كه مى پندارند بدانچه بر تو وبر پيامبران سلف

نازل شده ايمان دارند ودر عين حال مى خواهند به داورى حاكمان طاغوت تن دهند در صورتى كه آنان به طرد

وانكار آنها مأمور گشته اند وشيطان مى خواهد آنان را به دورترين گمراهى بكشاند . (نساء:60) . (ومن يشرك

بالله فقد ضل ضلالا بعيدا) ; هر كه به خداوند هستى شرك ورزد سخت گمراه گشته است . (نساء:116)

اميرالمؤمنين (ع) : «ما اختلف دعوتان الاّ كانت احداهما ضلالة» : اگر دو مكتب با يكديگر اختلاف داشتند

خواه ناخواه يكى از آن دو ضلالت وگمراهى است . (نهج: حكمت 183)

سماعة بن مهران گويد از امام صادق (ع) معنى (من قتل نفسا ... فكانّما احيى الناس جميعا) پرسيدم فرمود :كسى كه يكنفر را از ضلالت وگمراهى بيرون برد وبراه حق هدايت كند در حقيقت او را زنده نموده وكسى كه

ديگرى را از هدايت بدر برد وبگمراهى كشد چنان است كه او را كشته باشد .

پيغمبر (ص) فرمود : تنها چيزى كه بر امتم از آن بيم دارم سه چيز است : حرص بيهوده اى كه از آن اطاعت شود ،

وهوى وهوسى كه در اختيارش قرا گيرند ، وپيشواى گمراه .(سفينة البحار)

اميرالمؤمنين (ع) فرمود : پليدترين كارها كاريست كه ديگران را بضلالت بكشاند . (بحار: 10/89)

به «گمراهى» نيز رجوع شود .

ضَلالت

ضلالة . گمراهى . تباهى . ضد هدايت . سلوك طريق لا يوصل الى المطلوب . (قل من كان فى الضلالة فليمدد له

الرحمن مدا) (مريم:75) . (وما انت بهادى العمى عن ضلالتهم) . (نمل:81)

رسول الله (ص) : «ثلاث اخافهنّ على امّتى من بعدى : الضلالة بعد المعرفة ، ومضلاّت الفتن ، وشهوة البطن

والفرج» (بحار: 22/451) . «انّ اعمى العمى الضلالة بعد الهدى» . (بحار: 77/169)

به «ضلال» رجوع شود .

ضَلع

، ضَلَع :كج شدن . ميل كردن . برگرديدن از چيزى . گرانى بار بر دوش . از رسول خدا (ص) روايت است كه در دعاى خود مى

گفت : «اللّهمّ انّى اعوذ بك من ... والجبن وضلع الدين» ; خداوندا ! به تو پناه مى برم از غم واندوه

/ 2570