طَبع
سرشت . خوى . ج: طباع .طَبع
(مصدر) :مهر كردن بر نامه وجز آن. مهر زدن . راغب گفته : طبع آن است كه شىء را بصورتى وشكلى درآورى مانند طبعسكه ودرهم ، وآن از ختم اعم واز نقش اخص است .آياتى از قرآن كريم آمده است بمضمون طبع نمودن خداوند بر دلهاى بعضى بندگان ، كه حقيقت آن نوعى محوقابليت پذيرش ايمان است ، واستحقاق آن به سبب عناد ورزيدن بنده است در برابر حق وتكذيب وى مكتبانبياء را . از آن جمله :(ولقد جاءتهم رسلهم بالبيّنات فما كانوا ليؤمنوا بما كذّبوا من قبل كذلك يطبع الله على قلوبالكافرين) (اعراف:101) . (فجاؤهم بالبيّنات فما كانوا ليؤمنوا بما كذّبوا به من قبل كذلك نطبع على قلوبالمعتدين)(يونس:74) . (الذين يجادلون فى آيات الله بغير سلطان اتاهم ... كذلك يطبع الله على كل قلبمتكبّر جبّار) . (غافر:35)طَبَق
حال مردم . ومنه قوله تعالى : (لتركبن طبقا عن طبق) أى حالاً عن حال يوم القيامة (منتهى الارب) . ظرف پخكه بر آن طعام خورند . معرب است واصل آن تپوك وفارسى است .طِبق
گروه مردم . بسيار از ملخ . هر چه بدان چيزى را به چيزى چسبانند . هذا طبقه : اين موافق وبرابر او است .طَبَقات
بر كتبى اطلاق مى شود كه در آنها ترجمه احوال علما وحكما وفقها وپزشكان ومحدثان وجز آنان باشد . جرجىزيدان مى نويسد علما براى تحقيق مسائل علوم قرآن وحديث ونحو وادب ناگزير شدند كه به بحث در اسانيدآنها بپردازند واحاديث يا مسائل ضعيف را از متين بازشناسند واين آنها را به تحقيق درباره راوياناسانيد وترجمه احوال آنان برانگيخت تا آنجا كه يكى از شرايط اجتهاد در فقه را معرفت اخبار دربارهمتون واسانيد احاديث قرار دادند چنانكه فقيه بايد به احوال ناقلان وراويان احاطه داشته باشد وعدولوثقات ومطعون ومردود از هم باز شناسد وبه وقايع مخصوص آنها آگاهى يابد از اين رو راويان هر فنى را بهطبقاتى مانند علما وادبا وفقها ونحاة دست يازيدند ودرباره هر يك كتابى تأليف نمودند كه از آن جملهكتاب طبقات صحابه تأليف محمد بن سعيد معروف به واقدى است وطبقات ابن سعد وطبقات الشعراء ابن قتيبهرا مى توان نام برد .طبقات اجتماع
يا نظام طبقاتى كه در ميان برخى ملل معهود بوده وهر صنفى از صنوف جامعه مكانتى ويژه داشته كه حقنداشته از رتبه خويش پا فراتر نهاده به رتبه طبقه بالاتر گام نهد . مقريزى در رساله اغاثة الامة بكشفالغمة طبقات اجتماع را در قرون سالفه بدين سان تقسيم كرده است1 ـ اهل دولت 2 ـ توانگران از قبيل بازرگانان ومنعمانى كه در رفاه وآسايش بسر مى برند 3 ـ كسبه اى كهنسبت به تجار طبقه متوسطى هستند وبازاريانى كه معاش خود را از خريد وفروش بدست مى آورند 4 ـ فلاحت