معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دارد مفضل بن عمر راوى حديث عرض مى كند : جمعى بر اين اند كه اينها كار طبيعت است ؟ حضرت فرمود : از

آنها بپرس اين طبيعتى كه شما مى گوئيد آيا داراى چنين علم وقدرتى مى باشد كه بتواند اين ريزه كاريهاى

حكيمانه را پياده كند ؟ ! اگر گفتند : آرى ، پس او همان خدا است (وبه نام ولفظ پايبند نيستيم) واگر

گفتند : خير ، (طبيعت درك وشعورى ندارد) پس بر هيچ خردمند پوشيده نيست كه اين كارها جز از آفريدگارى

حكيم سر نزند وبنابر اين طبيعت بى شعور همان سنت خداوند است كه در نهاد موجودات قرار داده است .

ابوبصير گويد : به امام صادق (ع) عرض كردم : چرا خداوند آدم را بدون واسطه پدر ومادر وعيسى را بى واسطه

پدر آفريد وساير افراد بشر را بوسيله پدر ومادر بوجود آورد ؟ فرمود : تا مردم بدانند كه قدرت خدا كامل

است (ونيازى به واسطه ندارد) آنچنان كه مى تواند بشرى را بدون واسطه پدر ومادر وبشر ديگر را بدون

واسطه پدرى بيافريند ، وخداوند تعالى اين كار كرد تا بدانند او بر هر چيزى توانا است .

ضبّاع بن نصر هندى به حضرت رضا (ع) عرض كرد : اصل آب چيست ؟ فرمود : اصل آب هيبت خدا مى باشد (اشاره به

آنچه در كتب آسمانى آمده كه در آغاز ، خداوند مرواريدى سفيد بيافريد وسپس به چشم هيبت در آن نگريست

پس آب شد) بخشى از آن از آسمان باشد كه در زمين ودر چشمه ها روانش سازد وبخشى از خود زمين بود واصل

همگى يكى است ، شيرين وگوارا. ضبّاع گفت : پس چگونه چشمه هاى نفت وگوگرد وقير ونمك وجز آن از زمين مى

جوشد (با وجود اينكه طبيعت آب همان گوارائى وشيرينى مى باشد) ؟ فرمود : گوهر زمين آنها را دگرگون

ساخته و (بعلت تأثير طبيعت زمين در آب به اين انواع) منقلب شدند مانند انقلاب آب انگور به مى ، وبرگشت

مى به سركه وچنانكه از ميان خون وسرگين شير پاك برآيد . وى گفت : انواع جواهر از كجا توليد شوند ؟ وى

فرمود : از همان (گوهر زمين) برگردند مانند برگشتن نطفه از علقه وعلقه به مضغه ، در آنجا تركيبى است بر

بنياد چهار ضد ... (بحار: 3/67 و 11/108 و 60/180)

از اميرالمؤمنين (ع) درباره جهان بالا (فوق طبيعت مألوف) سؤال شد ، فرمود : صورتهايى مى باشند كه از

ماديت (وجسمانيت) برهنه اند ، مافوق توان واستعدادند ، نور حق در آنان تابش نمود كه تابان گشتند وبر

آنها درخشيد پس نورافشان گرديدند ، خداوند مثال خود را در ذات آنها بيفكند پس كارهاى خويش را از آنها

به ظهور آورد وانسان را داراى نفس ناطقه آفريد كه اگر خود را به علم وعمل بساخت وبپرورد به نخستين

گوهر آفرينش پيوست واگر خويهاى آميخته وگوناگون خويش را تنظيم نمود با هفت آسمان هماهنگ شد . (غرر

الحكم)

طبيعت فاسد

امام هادى (ع) فرمود : سخن حكمت آميز در طبايع فاسده كارگر نباشد . (بحار: 78/370)

طبيعى

منسوب به طبيعت . جبلّى وذاتى .

امام صادق (ع) در تفسير آيه (وعباد الرحمن يمشون على الارض هونا) فرمود : يعنى آدمى به طبيعتى كه خدا به

وى داده راه رود ، ادا در نياورد ، خرامان خرامان راه نرود . (بحار: 69/260)

طِحال

سپرز ، اسبل ، عضوى كبودرنگ كه در جانب چپ و زير قلب واقع است .

موسى بن بكر گويد : جوانى نزد امام كاظم (ع) از بيمارى خود شكوه نمود وگفت كه بيمارى طحال دارد . حضرت

فرمود : سه روز تره به وى بخورانيد . چنين كردند شفا يافت . در حديث ديگر از امام باقر (ع) آمده كه تره را

با روغن عربى بجوشانند وسه روز مبتلى به بيمارى طحال از آن بخورد ان شاء الله شفا يابد . (بحار: 62/169)

طحاوى

ابوجعفر احمد بن محمد بن سلمة بن سلامة بن عبدالمك الازدى الطحاوى ، وى از قريه طحا كه يكى از قراء

مصر است مى باشد . ولادت او بسال 239 و وفات وى در سال 321 بوده ، خواهرزاده مزنى فقيه شافعى است . خود از

مذهب شافعى به مذهب حنفى بازگشت با احمد بن طولون معاصر بوده است . مردى بينوا بود ، وچندى از دستمزدى

كه براى كتابت جهت قاضى ابوعبيدالله محمد بن عبده دريافت مى داشت ، زندگانى و گذران مى كرد ، تا مالى

بدست آورد وعاقبت رياست حنفيان در مصر بدو محوّل شد . سنش به هشتاد رسيد ، كتب بسيارى در فقه حنفى

تأليف كرده ودر تاريخ نيز او را تأليفى است ، رجوع به فهرست ابن النديم (ص 292) شود.

/ 2570