معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بودند، خواه از هيبت و يا به دليل ديگر . اصل در اين مثل آن كه پرنده زاغ بر سر شتر نشيند كه كنه هاى آن

برچيند ، شتر سر خود را تكان ندهد كه مبادا پرنده بترسد و پرواز كند .

كان علىّ بن الحسين (ع) يمشى مشية كأنّ على رأسه الطير ، لا يسبق يمينه شماله . (وسائل:15/382)

طَيرمشوّى

پرنده بريان . حديث مشهور به طير مشوّى كه از طرق شيعه وسنى متواتر نقل شده ، از جمله ترمذى محدث

معروف سنى وصاحب صحيح در جامع وابونعيم در حليه وبلاذرى در تاريخ خود وخركوشى در شرف المصطفى

وسمعانى در فضايل الصحابه وديگران از ابن عباس وانس وام ايمن روايت كنند كه روزى پرنده اى بريان به

رسم هديه به حضور پيغمبر (ص) آوردند وحضرت آن را در كنار خود نهاد وگفت : خداوندا ! بهترين خلق خود را

حاضر كن كه اين طعام را با من تناول نمايد . در اين حال صداى كوبه در آمد ، انس گويد : گفتم : تو كيستى ؟

گفت : من عليّم . گفتم : پيغمبر اكنون مشغول است اندكى تأمل كن . بار دوّم وسوّم نيز در بزد من همان پاسخ

را دادم تا مرتبه چهارم على بپاى خويش در را بگشود وبدر آمد . پيغمبر(ص) به وى فرمود : چه باعث شد كه دير

آمدى ؟ ! گفت : سه بار در زدم ولى انس مى گفت : اكنون پيغمبر مشغول است . پيغمبر به من فرمود : چرا چنين

كردى ؟ ! عرض كردم : دوست مى داشتم يكى از افراد فاميل خودم وارد شود وبه اين تشريف شرفياب گردد . (بحار:38/350)

طيرة

فال بد ، شوم دانستن چيزى . اعراب جاهليت را بدين امر اعتقادى بوده وآن را در جلب سود ودفع زيان مؤثر

مى دانسته اند وپيغمبر (ص) آن را نهى واثر آن را نفى نمود «فقد نهى صلى الله عليه وآله عن الاستمطار

بالانواء والطير» وآن حضرت فال نيك را دوست مى داشت وفال بد را ناپسند مى دانست . واز سخنان آن حضرت

است كه : «اذا تطيرت فامض» . اصل اين كلمه از طير (پرنده) است چه عرب آن زمان، آواى زاغ را شوم مى

دانستند وسپس شومى هر چيز را طيره گفتند .

از حضرت صادق (ع) آمده «الطيرة على ما تجعلها ان هوّنتها تهوّنت وان شدّدتها تشدّدت وان لم تجعلها

شيئاً لم تكن شيئاً» . (سفينة البحار)

طَيش

سبك سرى . سبك مغزى . خفت عقل . اميرالمؤمنين (ع) : «ثلاثة تزرى بالمرء : الحسد والنميمة والطيش» .

(بحار:78/229)

طَيف

خشم . ديوانگى . خيال . شَبَح . پيكر خيالى . آمدن خيال در خواب .

طيلسان

(بفتح طاء وتثليث لام) :چادر. نوعى از رداء كه عربها وخطيبان وقاضيان بر دوش اندازند (برهان) . معرب تالشان است . ج: طيالسه .

طِين

گِل . (واذ قلنا للملائكة اسجدوا لآدم فسجدوا الاّ ابليس قال أ أسجد لمن خلقت طينا) ; ياد كن اى محمد

هنگامى كه ما به فرشتگان گفتيم آدم را سجده كنيد ، همه سجده كردند جز ابليس كه گفت : من كسى را سجده

كنم كه او را از گل آفريدى ؟ ! (اسراء:64)

طِينَت

سرشت . مالك بن دحيه گويد : ما جمعى در خدمت اميرالمؤمنين (ع) بوديم كه سخن از اختلاف مردم در خوى وخلق

به ميان آمد ، حضرت فرمود : آنچه باعث اختلاف وتفاوت آنها شده همان طينت وسرشت نخستين آنها مى باشد چه

آغاز آفرينش آنان مشتى خاك بوده كه از شور وشيرين ودشت وكوه فراهم شده بود . (بحار: 67/94)

از عمار ساباطى نقل شده كه گفت : از امام صادق (ع) سؤال شد : آيا ميت مى پوسد؟ فرمود : آرى ، تا جائى كه

گوشت واستخوانى از او نماند جز همان طينت كه مبدأ آفرينش وى بوده است كه آن نمى پوسد بلكه به صورت

دائرة شكل در قبر مى ماند تا روزگارى باز از همان طينت وبه شكل نخست آفريده گردد . (من لايحضره الفقيه:1/121)

/ 2570