پرنده بريان . حديث مشهور به طير مشوّى كه از طرق شيعه وسنى متواتر نقل شده ، از جمله ترمذى محدثمعروف سنى وصاحب صحيح در جامع وابونعيم در حليه وبلاذرى در تاريخ خود وخركوشى در شرف المصطفىوسمعانى در فضايل الصحابه وديگران از ابن عباس وانس وام ايمن روايت كنند كه روزى پرنده اى بريان بهرسم هديه به حضور پيغمبر (ص) آوردند وحضرت آن را در كنار خود نهاد وگفت : خداوندا ! بهترين خلق خود راحاضر كن كه اين طعام را با من تناول نمايد . در اين حال صداى كوبه در آمد ، انس گويد : گفتم : تو كيستى ؟گفت : من عليّم . گفتم : پيغمبر اكنون مشغول است اندكى تأمل كن . بار دوّم وسوّم نيز در بزد من همان پاسخرا دادم تا مرتبه چهارم على بپاى خويش در را بگشود وبدر آمد . پيغمبر(ص) به وى فرمود : چه باعث شد كه ديرآمدى ؟ ! گفت : سه بار در زدم ولى انس مى گفت : اكنون پيغمبر مشغول است . پيغمبر به من فرمود : چرا چنينكردى ؟ ! عرض كردم : دوست مى داشتم يكى از افراد فاميل خودم وارد شود وبه اين تشريف شرفياب گردد . (بحار:38/350)
طيرة
فال بد ، شوم دانستن چيزى . اعراب جاهليت را بدين امر اعتقادى بوده وآن را در جلب سود ودفع زيان مؤثرمى دانسته اند وپيغمبر (ص) آن را نهى واثر آن را نفى نمود «فقد نهى صلى الله عليه وآله عن الاستمطاربالانواء والطير» وآن حضرت فال نيك را دوست مى داشت وفال بد را ناپسند مى دانست . واز سخنان آن حضرتاست كه : «اذا تطيرت فامض» . اصل اين كلمه از طير (پرنده) است چه عرب آن زمان، آواى زاغ را شوم مىدانستند وسپس شومى هر چيز را طيره گفتند .از حضرت صادق (ع) آمده «الطيرة على ما تجعلها ان هوّنتها تهوّنت وان شدّدتها تشدّدت وان لم تجعلهاشيئاً لم تكن شيئاً» . (سفينة البحار)
(بفتح طاء وتثليث لام) :چادر. نوعى از رداء كه عربها وخطيبان وقاضيان بر دوش اندازند (برهان) . معرب تالشان است . ج: طيالسه .
طِين
گِل . (واذ قلنا للملائكة اسجدوا لآدم فسجدوا الاّ ابليس قال أ أسجد لمن خلقت طينا) ; ياد كن اى محمدهنگامى كه ما به فرشتگان گفتيم آدم را سجده كنيد ، همه سجده كردند جز ابليس كه گفت : من كسى را سجدهكنم كه او را از گل آفريدى ؟ ! (اسراء:64)
طِينَت
سرشت . مالك بن دحيه گويد : ما جمعى در خدمت اميرالمؤمنين (ع) بوديم كه سخن از اختلاف مردم در خوى وخلقبه ميان آمد ، حضرت فرمود : آنچه باعث اختلاف وتفاوت آنها شده همان طينت وسرشت نخستين آنها مى باشد چهآغاز آفرينش آنان مشتى خاك بوده كه از شور وشيرين ودشت وكوه فراهم شده بود . (بحار: 67/94)از عمار ساباطى نقل شده كه گفت : از امام صادق (ع) سؤال شد : آيا ميت مى پوسد؟ فرمود : آرى ، تا جائى كهگوشت واستخوانى از او نماند جز همان طينت كه مبدأ آفرينش وى بوده است كه آن نمى پوسد بلكه به صورتدائرة شكل در قبر مى ماند تا روزگارى باز از همان طينت وبه شكل نخست آفريده گردد . (من لايحضره الفقيه:1/121)