شاه عباس اول ، معروف به شاه عباس كبير فرزند سلطان محمد صفوى . مادر وى خيرالنساء بيگم دخترميرعبدالله خان والى مازندران . در سال 978 هجرى قمرى در شهر هرات مركز حكومت خراسان متولد ، و به سال996 در سنّ هيجده سالگى سلطنت يافت . خواندن و نوشتن مى دانست ولى معلومات فراوانى نداشت ، در مقابل ازفراست و كياست ذاتى برخوردار بود . وى در جوانى به شراب علاقه فراوانى داشت و هرگاه از كار جنگ فارغمى شد به شراب خوارى و مجالس بزم و نشاط مى پرداخت . شاه عباس مردى دلير و جنگجو و بى باك و پردل وزورمند و متحمل بود ، در جنگها هميشه پيشاپيش سپاه حركت مى كرد ، در كارها سخت گير بود ، حسن عطوفت وگذشت و قدردانى داشت و در عين حال انتقام جو و كينه توز بود .در زندگى عادى بى تكلف بود . براى اين كه از اوضاع مردم آگاه گردد گاه گاهى به صورت ناشناس و با لباسمبدّل ميان مردم گردش مى كرد .وى علاوه بر زنان عقدى كنيزان متعددى نيز داشت كه بعضى را از گرجستان به رسم هديه براى وى مى آوردند ومانند ديگر سلاطين حرمسراى خاص از زنان عقدى دائم و منقطع و كنيزان فراهم آورده بود .شاه عباس را پنج پسر بود به نامهاى : محمدباقر ميرزا مشهور به صفى ميرزا . حسن ميرزا . خدابنده ميرزا .اسماعيل ميرزا و امام قلى ميرزا . حسن ميرزا و اسماعيل ميرزا در كودكى مردند و دو پسر ديگرش را به امروى كور كردند .وى در تشيع سخت متعصب بود و شعائر شيعه را مرعى مى داشت ، سرسختى او در امر تولى و تبرّى كه از زمانشاه اسماعيل باقى مانده بود ، دولت عثمانى آن روز را بسيار خشمگين ساخت كه يكى از علل جنگهاى ايرانبا عثمانيان همين امر بوده است .نيروى نظامى سازمان يافته اى تشكيل داد ، از انگليس ها مشّاق و معلّم نظام خواست و كارخانه توپ ريزىتهيه كرد .تا سال 1006 مقرّ حكومت و مركز كشور قزوين بود و از سال 1007شاه عباس رسماً پايتخت خود رابه اصفهان انتقال داد و قبل ازآن نيز بعضى از زمستانها در آنجا به سر مى برد .جنگهاى وى :موقعيت شاه عباس در ابتداء سلطنت به واسطه تجاوزات ازبك ها و عدم كفايت حكام و امراء وقت كه ناشى ازبى كفايتى سلطان خدابنده و ساير حكام بود ، در نهايت درجه ضعف بود . وى از طرفى متوجه سركوب كردنمدعيان سلطنت و امرا بود و از طرفى در دفع ازبكان كه به قسمت هاى مهمى از ولايات ايرانى از جملهخراسان و گنجه دست يافته بودند كوشيد و به عللى كه ذكر شد در جنگ با عثمانى ها شكست خورد و ناچار به