معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عراق ومعاريف قريش به اميد مال ومنال جذب معاويه شوند، مصلحت اين است كه بخشى از اموال بيت المال را به چنين افرادى عطا كرده آنها را بر اين پناهندگان غير بومى وعجم تباران امتيازى بخشى، باشد كه از اين رهگذر از اين كيد ومكر پسر ابوسفيان نجات يابى. حضرت به آنها فرمود: شما به من ميگوئيد كه پيروزى را از راه ظلم وجور (به تفاوت قائل شدن بين آحاد مسلمين) دنبال كنم؟! نه بخدا سوگند، تا اين خورشيد بر اين افق نمايان ميشود وتا گاهى كه يك ستاره در اين آسمان ميدرخشد على چنين كارى نخواهد كرد، بخدا قسم اگر اين اموال از آن خودم ميبود نيز جز به عدالت ومساوات ميان مردم تقسيم نمينمودم چه رسد كه اينها به خود مسلمانان تعلق دارد. آنگاه حضرت بسكوتى طولانى فرو رفت وحالتى به وى دست داد آن چنان كه عقده گلوى او را گرفته باشد سپس سه بار فرمود: مطلب خيلى نزديك تر از اين است كه شما فكر ميكنيد. (كنايه از اين فرصت عمر كوتاه آدمى كم تر اين است كه خود را به چنين جناياتى آلوده ساخت) . (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد:1/197) به «عدل» نيز رجوع شود .

عدالت ادارى

رسيدگى مسؤولين بالاى حكومت به شكايات مردم از مباشرين ادارات. امام صادق (ع) فرمود: برحكام وزمامداران است كه به سه امر اهتمام ورزند ودر مورد آنها هيچگونه سهل انگارى روا ندارند : نگهدارى مرزها ورسيدگى بشكايات آحاد ملت وگزينش افراد لايق جهت پستهاى حكومتى . (بحار:78/233) نقل است كه سوده بنت عماره كه زنى شايسته از قبيله همدان بود روزى پس از شهادت اميرالمؤمنين (ع) بنزد معاويه رفت كه از گماشته اش در عراق شكايت كند، چون چشم معاويه بسوده افتاد بعتاب وحطاب وى پرداخت وگفت: تو آن زن بودى كه در صفين مردم را عليه من ولشكرم ميشورانيدى وتحريك ميكردى وفصلى در اين باره سخن راند وسپس گفت: بچه كار به اينجا آمده اى؟ سوده گفت: اى معاويه تو به پيشگاه خداوند در امر رعيت مسؤولى، همواره گماشتگانت باتكاء بقدرت تو بما ظلم ميكنند وهرچه از دستشان برآيد از تجاوز وستم روا ميدارند واكنون بسر بن ارطاة آمده مردانمان را بقتل رسانده اموالمان را به تاراج ميبرد ، واگر نه اين بود كه رعيت ميبايد تسليم حكومت خويش باشد قبيله همدان در برابرش ناتوان نبودند، اكنون اگر او را از كار بركنار كنى ما سپاسگذار تو باشيم وگرنه بعصيان ومخالفت دست زنيم. معاويه گفت: مرا بقبيله همدان تهديد ميكنى؟! هم اكنون ترا بر شترى بد راه وخشن سوار كنم وبنزد او بفرستم كه هرچه خواهد با تو بكند. سوده چون چنين شنيد لختى سر بزير افكند وسپس اين دو بيت شعر بگفت:




  • صلّى الاله على روح تضمّنها
    قد حالف الحق لا يبغى به بدلا
    فصار بالحقّ والايمان مقرونا



  • قبر فاصبح فيه العدل مدفونا
    فصار بالحقّ والايمان مقرونا
    فصار بالحقّ والايمان مقرونا



(درود خدا برآن روان باد كه قبر، وى را به آغوش كشيد وعدالت نيز با او در قبر مدفون گشت. آنچنان وى با حق پيمان بسته بود كه هرگز به خود اجازه نمى داد حق را بچيزى عوض كند، پس حق وايمان همواره ملازم او بودند) .

عيد فطر

روز اول ماه شوال. به «فطر» رجوع شود.

عِيدَين

تثنيه عيد در حال نصب و جرّ، عيد اضحى و عيد فطر.

عَير

/ 2570