معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غارّ

اسم فاعل از غرر يا غرور . فريب دهنده، كلاه گذار.

غار اصحاب كهف

به «كهف» رجوع شود.

غارَت

غارة . تاراج . چپاول . نَهب .

غارت زدگى

گرفته شدن مال كسى و بى چيز ماندن او . حَرَب .

اميرالمؤمنين (ع) : آدمى به مرگ فرزند به خواب برود ولى به غارت زدگى به خواب نرود . (نهج : حكمت 313)

غار ثور

جائى در كوه ثور كه در مكه واقع است ورسول خدا (ص) هنگامى كه دشمنان قصد كشتن آن حضرت داشتند بدان پناه برد.

غار حراء

جائى در كوه حراء (به كنار شهر مكه) كه رسول اكرم (ص) پيش از بعثت به نبوت شبهاى بسيارى براى پرستش وراز ونياز با خداى خويش در آن منزوى ميبود. (معجم البلدان) عايشه روايت كرده است: حضرت رسول اكرم (ص)موقعى كه در غار حراء بسر مى برد در آغاز خوابهاى روشن وراستى ميديد واين خوابها سبب شد كه بيشتر به خلوت نشينى وزندگى در غار حرا دل بست، وشبهاى بسيار در آن غار با پروردگار به راز ونياز پرداخت وفقط گاهى براى فراهم كردن زاد وتوشه نزد كسان خود ميرفت وباز به غار برميگشت تا آنكه جبرئيل بر آن حضرت در غار ظاهر شد وبآن حضرت خطاب كرد: اى محمد تو رسول خدا هستى. عايشه ميگويد: رسول خدا فرمود: پس از شنيدن اين خطاب بزانو درآمدم وبعد كه بحال خود آمدم شانه هايم ميلرزيد پس از آن از غار بيرون شدم ونزد خديجه رفتم وگفتم مرا بپوشانيد كه حالم دگرگون است. پس از مدتى حال بيم وشگفتى كه بر من مستولى شده بود پايان يافت. تا جبرئيل بار دوم در غار حراء ظاهر شد وگفت: اى محمد تو رسول خدا هستى! اين بار از شنيدن اين خطاب چنان حالم دگرگون گشت كه خواستم خود را از بالاى بلندى بيندازم. در اين حال جبرئيل در من آشكار گشت وگفت: اى محمد من جبرئيلم وتو رسول خدائى، وسپس گفت: بخوان! گفتم چه بخوانم؟ در اين حال جبرئيل مرا گرفت وچنان سخت فشار داد كه طاقتم طاق گشت و سپس گفت: (اقرء باسم ربّك الذى خلق). من اين آيه را خواندم وبعد سراغ خديجه رفتم وبدو گفتم من بسيار بر خود بيمناكم وداستان حال خويش براى او بيان داشتم. خديجه پس از شنيدن ماجرى گفت: خوشحال باش!

سوگند بخدا كه او هرگز تو را خوار نخواهد كرد وبه عنايت او كارهاى بزرگ خواهى كرد .... (كامل ابن اثير:2) صاحب حبيب السير ميگويد: واقفان اسرار آسمانى وعارفان آثار قرآنى چنين آورده اند كه چون زمان فرود آمدن جبرئيل واوان نزول آيات تنزيل نزديك رسيد اعراض از مؤانست جنس انس واغماض از مصاحبت معشر بشر بر ضمير انور پيغمبر صلى الله عليه وآله غالب گشت لاجرم عنان عزيمت بصوب كعبه وصال انعطاف داده، اكثر اوقات در غار حراء به استحكام قواعد اركان عبادت ميپرداخت ورياض رياضت وعبوديت را به آب نياز وهواء اخلاص سر سبز وناضر مى ساخت وچون چند گاه روزگار خجسته آثارش برين منوال بگذشت ومخزن باطن اعجاز ميامنش محل ورود اسرار الهى ومورد فيوض نامتناهى گشت. جبرئيل امين بفرموده رب العالمين از اوج سدرة المنتهى به بسيط غبرا آمده ودرر غرر الفاظ قرآنى وجواهر زواهر كلمات فرقانى به گوش آن حضرت رسانيد وختم نبوّت به انگشت درايتش درآورده قامت قابليتش را به خلعت فاخر ختميت مشرف گردانيد: آن گهر تاج فرستادگانتاج ده گوهر آزادگان ديد بسر افسر پيغمبرىيافت ببر خلعت دين پرورى تافت بر او پرتو انوار وحىگشت دلش مظهر اسرار وحى تفصيل اين اجمال آنكه در اوائل بعثت حضرت رسالت پناه مدت شش ماه وحى بطريق رؤياى صالحه بود چنانچه هر خوابى كه ميديد تباشير تعبير آن مانند صبح از مطلع احوال آن حضرت طلوع مى نمود. آنگاه در جبل حراء روح الامين خود را بر آن سرور ظاهر گردانيده گفت: يا محمد منم جبرئيل فرستاده حق عزّ وعلا بسوى تو وتو رسول خدايى. اين آيه بخوان. آن حضرت بر زبان آورد چه بخوانم كه ما انا بقارىء يعنى من خواننده نيستم.

/ 2570