فهم و ادراك وزيركى و تيزهوشى و از صورت پى به سيرت بردن. از حضرت رضا (ع) سؤال شد: شما به چه راهى از درون مردم خبر مى دهيد؟ فرمود: مگر نشنيده اى كه پيغمبر (ص) فرموده: «اتقوا فراسة المؤمن فانه ينظر بنورالله» (فراست مؤمن را مراقب باشيد كه وى به نور خدا مى نگرد)؟! سائل گفت: آرى شنيده ام. فرمود: هر مؤمن به اندازه ايمان وبصيرت و دانش خود فراستى دارد وخداوند فراست را به حد كمال به پيشوايان دين عطا نموده كه خود در كتابش فرمود: (انّ فى ذلك لآيات للمتوسّمين) و نخستين فراست مند پيغمبر است و پس از او على بن ابى طالب و بعد از او حسن و حسين و امامان از فرزندان حسين تا قيامت. (بحار: 24/128) اميرالمؤمنين (ع) در يكى از نامه هاى خود به معاويه مى نويسد: «امّا بعد فانى على التردد فى جوابك والاستماع الى كتابك لموهّن رأيى ومخطىء فراستى...» من در اين كارم كه پياپى نامه هاى ترا پاسخ مى دهم وبه مضمون نامه هايت گوش مى دهم برخلاف انديشه وتشخيص وفراست خود عمل مى كنم (چه جواب چون توئى جز سكوت روا نباشد)... (نهج: نامه 73)
فَراش
گستردنى، ج: افرشة و فُرُش، (الذى جعل لكم الارض فراشا) خداوند زمين را گستره شما ساخت وبه زير شما بگسترد. (بقره: 22) از حضرت رضا (ع) در تفسير اين آيه آمده: يعنى خداوند زمين را متناسب با طبيعت شما وبدنهاى شما آفريد كه بتوانيد بر آن زندگى كنيد، نه آنچنان حرارتى به آن داد كه شما را بسوزاند و نه آن سردى وبرودت كه منجمدتان سازد، نه آنقدر خوشبوى كه موجب سردرد شما شود ونه آنقدر بد بوى كه شامه شما را بيازارد، نه آنچنان نرم مانند آب كه شما را در خود فرو برد و نه آنقدر سخت و صلب كه نتوانيد جهت ساختمان مساكن و گور مردگانتان از آن استفاده كنيد، آرى خداوند سبحان اين زمين را به گونه اى آفريد كه شما بتوانيد از آن بهره مند گرديد و بر آن آرام بگيريد، و از اين جهت اين زمين را فراش شما قرار داد.(والارض فرشناها لنعم الماهدون) ما زمين را گسترديم، پس ما نيكو آماده كننده ايم. (ذاريات: 48) به كنايه هر يك از دو همسر، زوج يا زوجه فراش يكديگر خوانده مى شوند: (وفرش مرفوعة) يعنى زنان ارجمند (واقعة: 34). و در حديث آمده: «الولد للفراش» يعنى فرزند از آن شوى زن است.فراش الهام: استخوانهاى نرمى كه جلوى سر وبالاى بينى قرار دارند، و هر استخوان نرم را فراشة خوانند.در سخنان اميرالمؤمنين (ع) آمده: «ضرب يطير منه فراش الهام» آنچنان ضربتى كه كاسه سر بپرد. (نهج: خطبه 34)
فَراش
جمع فراشة: پشه هاى ريز كه شب به دور چراغ يا آتش گرد آيند وخود را به آتش افكنند و بسوزند، كه اين حشره چون شب فرا رسد خود را در خانه اى تاريك پندارد و در جستجوى روز باشد، چون نورى ببيند آن را روز پندارد و از اين جهت خود را به آتش افكند.غزّالى گفته: تو گمان مى برى كه اين حيوان از فرط جهالت خويشتن را به آتش مى افكند، در صورتى كه تو آدمى از آن نادان ترى، زيرا او از شدت عشق به روشنى خود را در آتش مى افكند وبيش از يك دم رنج سوختن