معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كه در كنار معبد فتاه (خداوند منفيس) واقع شده بود از اين گاو نگهدارى مى كردند. گاو آپى سياه بود و روى پيشانى لكه اى سفيد و سه گوش داشت. زبان و اندام او هم علائم خاصى داشت كه فقط كاهنان آن را مى دانستند. اين گاو را تا زنده بود مانند خدايى پرستش مى كردند چنانكه هيچ حيوان مقدسى تا اين پايه در مصر قدر و منزلت نداشت. پس از مرگ جسد او را مانند سلاطين حنوط نموده در قبرى مى گذاشتند و متدينين باز به ستايش او مى آمدند دخمه گاوهاى پيشانى سفيد را ماريت در سال 1851 م در نزديكى منفيس پيدا كرده است. پرستش گاو آپى كه در زمان سلسله دوم معمول شد تا آخر تاريخ مصر دوام يافت. در ميان فراعنه دولت قديم مشهورترين آنها سه پادشاه از سلسله چهارم يعنى كئوپس، كفرن و مى كرينوس بوده اند كه در حدود سده بيست و هشتم ق.م. مى زيسته اند. از روى بناهاى عظيم استوارى كه اين سه پادشاه به عنوان خوابگاه ابدى خود ساخته اند امروز مى توان قياس كرد كه قدرتشان تا به چه پايه مى رسيده است. بناهاى مزبور همان اهرام ثلاثه است كه به فاصله ده هزار ذرع از شمال منفيس نزديك قريه جيزه برپاى ايستاده اند و هيچكس از روى يك تصوير، نمى تواند عظمت اين بناهاى پر هيمنه را پيش خود تصور كند. هيچ مسافر نمى تواند به آنها نظر افكند و خود را خوار و زبون نشمرد.

از اين اهرام آنكه بلندتر است، هرم كئوپس است كه ارتفاع نخستين آن 146 ذرع بوده و اكنون 137 ذرع بلندى دارد و طول ضلع موربش به 277 ذرع مى رسيده است. اين هرم عظيم ترين بناى سنگى روى زمين است. هرم كفرن كمى كوچكتر وبلندى آن 136 ذرع است. هرم مى كرينوس بسيار كوتاهتر است و ارتفاعش فقط به 66 ذرع مى رسد. سطح خارجى اين اهرام پوششى از سنگ آهك داشته كه در نهايت دقت بر هم سوار شده و صيقلى هم بوده است اما امروز تقريباً تمام آن ريخته است. اين پوشش جلوى منافذ دالانهاى پيچ در پيچ را كه سرانجام به مدفن فرعون منتهى مى شده مى گرفته است.

فَرتوت

پير سال خورده. خِرِف.

فَرث

سرگين شكنبه. ج: فُروث. (وانّ لكم فى الانعام لعبرة نسقيكم ممّا فى بطونه من بين فرث ودم لبناً خالصاً...)همانا شما را در مورد چهار پايان درس عبرتى است كه ما از ميان سرگين وخون شيرى ناب وگوارا به شما مينوشانيم. (نحل: 66)

فَرج

شكافتن. (واذا السماء فُرِجَت): چون آسمان شكافته گردد. (مرسلات: 9) اميرالمؤمنين (ع) در دستور به كاتب خود: عبيدالله بن ابى رافع: «الق دواتك واطل جلفة قلمك وفرّج بين السطور...»: مركّب دواتت را ليقه بكن ونوك قلمت را طولانى كن وميان سطرها گشاده دار. (نهج: حكمت 315)

فَرج

شكاف. شرمگاه پيشين آدمى. ج: فروج. نزد فقها و نيز در زبان قرآن: اعمّ از پس وپيش آدمى است. بيرجندى گفته: مراد به فرج در آداب غسل، پيش و پس زن و مرد است، هر چند در لغت اختصاص به پيش يافته است. (كشّاف اصطلاحات الفنون) (ومريم ابنة عمران التى احصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا): وياد آر حال مريم دختر عمران را كه رحمش را پاكيزه داشت پس از روح خويش در آن دميديم... (تحريم: 12) (والذين هم لفروجهم حافظون). (مؤمنون: 5) مرحوم طبرسى ذيل اين آيه از قول ليث، لغوى معروف گفته: فرج اسم است براى همه شرمگاههاى آدمى از مرد و

/ 2570