ايستاده. برپاى. ج: قُوَّم و قُيَّم و قُوّام و قُيّام و قِيَّم و قيام و قِيّام و قائمون. (ذلك من انباء القرى نقصّه عليك منها قائم و حصيد): اى پيامبر! اين بخشى از سرگذشت آن ديار بود كه براى تو باز مى گوئيم كه برخى از آن شهرها هنوز برپا و برخى درويده شده و از ميان رفته اند. (هود: 100) اميرالمؤمنين (ع): در كلام مشهور خود، خطاب به كميل بن زياد، كه در آن كلام مطالبى را درباره علم و علما بيان مى دارد و اين كه دانشمندان راستين اندك مى باشند ـ تا اين كه مى فرمايد: ـ «اللهمّ بلى لا تخلو الارض من قائم لله بحجّة، اِمّا ظاهراً مشهوراً و اِمّا خائفاً مغموراً، لان لا تبطل حجج الله وبيّناته...»: آرى، هرگز زمين خالى نماند از كسى كه به حجت الهى قيام كند، خواه ظاهر باشد و آشكار و يا ترسان و پنهان، تا حجتهاى خدا بر بندگان و آيات بينات حضرتش در مدار خود برقرار مانند و از كار نيفتند; ولى آنها چند نفرند و كجا هستند؟ به خدا سوگند تعدادشان اندك ولى قدر و منزلتشان به نزد خدا بسيار است; خداوند به وسيله آنها حجتها و آيات واضحه اش را حفظ مى كند تا به اشخاصى كه نظير آنها هستند بسپارند و بذر آنها را در دل افرادى شبيه خود بيفشانند... (نهج: حكمت 147) ابن ابى الحديد معتزلى ذيل اين كلام حضرت، مى گويد: اين سخن امام صراحت دارد به مذهب اماميّه كه در هر زمانى يك نفر از ائمّه اهل بيت سمت خليفة اللهى را دارد و هم او حجّت خدا بر خلق مى باشد، ولى ما (اهل سنت يا معتزله) اين اشخاص را به نام ابدال مى شناسيم... (شرح نهج:18/347)
قائِم
يكى از القاب حضرت مهدى منتظر، دوازدهمين امام معصوم منصوب من الله است; كه آن حضرت در عصر حاضر قائم به حق است، به موجب حديثى كه چند سطر قبل از اميرالمؤمنين (ع) نقل گرديد، به علاوه خصوصيت ديگرى در آن حضرت مى باشد كه بدان لحاظ نيز قائم خوانده مى شود:از ابوحمزه ثمالى روايت شده كه گفت: از امام باقر (ع) پرسيدم: يابن رسول الله! مگر نه همه شما قائم به حقيد؟! فرمود: آرى چنين است. گفتم: پس چگونه حضرت صاحب الامر را قائم ناميدند؟! فرمود: موقعى كه جدّم حسين (ع) به شهادت رسيد ملائكه به درگاه ربوبى گريه سر دادند و گفتند: خداوندا مگر اين كشته برگزيده تو و فرزند پيغمبر پسنديده تو و بهترين آفريدگان تو نيست؟! پس حق تعالى به آنها وحى نمود كه اى ملائكه من آرام باشيد، سوگند به عزت و جلالم كه انتقام او را از دشمنانش خواهم كشيد هر چند زمان به تأخير افتد، آنگاه خداوند متعال حجابها را از پيش چشم فرشتگان به كنار زد و نور امامان از نسل امام حسين(ع) به ايشان نمود و ملائكه شادمان گشتند، در آن حال يكى از آن امامان را ديدند كه در ميان آنها به نماز ايستاده است; خداوند فرمود: به وسيله اين كه ايستاده از ايشان انتقام خواهم كشيد.واما آنچه كه در اوساط شيعه معمول و متداول است كه چون نام آن حضرت را به اين لقب مخصوص مى برند بپا مى ايستند هر چند مأخذ معتبرى در اين باره از احاديث بدست نيامده ولى اين كار نوعى ادب و احترام است كه مناسب است پيروان آن حضرت نسبت به پيشواى زنده خويش مرعى دارند.آرى در تكمله امل الآمل به قلم سيد حسن موسوى كاظمى آمده كه در كتاب تأجيج النيران و الاحزان فى وفات سلطان خراسان نوشته شده كه چون دعبل خزاعى قصيده تائيه خود را در محضر مقدس ثامن الحجج ايراد كرد و به اين بيت رسيد: خروج امام لا محالة خارجيقوم على اسم الله بالبركات حضرت برپاخاست و بر روى پاهاى مبارك بايستاد و سر خم كرد و كف دست راست بر سر نهاد و گفت: «اللهم عجّل فرجه و مخرجه وانصرنا به نصرا عزيزا». (منتهى الآمال:2/288 و 332 چاپ سنگى خط طاهر)
قائم بامر الله
ابوجعفر، عبدالله بن القادر بالله مادرش كنيزى ارمنيه به نام «بدر الدجى» وبه قولى «قطر الندى» بيست و ششمين خليفه عباسى، در نيمه ذى قعده سال 391 متولد شد، مردى دانشمند و خوش صورت و نيكو سيرت و با