معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

را نصف ارث مرد قرار داده؟ اين را مى توان قياس كرد؟ گفتم: خير. فرمود: چگونه است كه خداوند در مورد كسى كه دو درهم بدزدد فرموده دستش را ببرند و چون دست كسى بريده شود ديه آن را پنج هزار درهم مقرر فرموده آيا اين را مى توان به قياس آورد؟ گفتم: نه... (بحار: 10/220)

قيافة

تتبع اثر. پى جوئى. چهره و سيما. حالت چهره كه تحت تاثير عوامل خارجى و انفعالات روحى و وضع مزاجى است.

در حديث آمده: اگر پسر بچه اى را ديديد كه چشمانى زيبا و پيشانيى پهن و دو گونه اى پر و كشيده و دستى سخاوتمند داشت درباره او هر خير و بركتى را اميدوار باش. و اگر ديدى چشمانى فرو رفته و پيشانيى تنگ و دو گونه اى ورم كرده و لاله گوشى باريك دارد به وى اميدى نداشته باش. (بحار: 104/96) فى حديث مرفوع عن الصادق (ع): «خمسة خلقوا ناريّين: الطويل الذاهب و القصير القمىء والازرق بخضرة والزائد و الناقص». (بحار: 5/277) و عن اميرالمؤمنين (ع): «اذا كان الغلام ملثاث الازرة، صغير الذكر، ساكن النظر فهو ممن يرجى خيره و يؤمن شرّه، و اذا كان الغلام شديد الازرة، كبير الذكر، حادّ النظر فهو ممن لا يرجى خيره و لا يؤمن شرّه». (بحار: 40/168) وعن رسول الله (ص): «تزوّجوا الزرق، فانّ فيهنّ يُمناً». (بحار: 103/237)

قيافه شناسى

علمى است معروف كه از صورت پى به سيرت برند و آن را فراست نيز خوانند. و آن بر دو گونه است: قيافه شناسى از اثر كه آن را در عربى عيافة گويند و قيافه شناسى از بشره و كيفيات صورت كه قيافه شناسى اصطلاحاً بدان اطلاق گردد. قيافه شناسى علمى است كه از چگونگى استدلال از هيأتهاى اعضاى دو شخص به مشاركت و يگانگى ميان آن دو در نسبت و ولادت و ساير احوال بحث مى كند. اين گونه استدلال در ميان عرب به بنى مدلج اختصاص داشت و آموختن آن ممكن نيست و بناى اين علم بر اساس حدس و تخمين و گمان است نه يقين و استدلال از اين رو در اين باره كتابى نوشته نشده و تعليم و تعلمى حاصل نگرديده است. گويند اقليمون صاحب فراست معتقد بود كه مى تواند از تركيب انسان به اخلاق وى پى ببرد شاگردان بقراط در مقام امتحان او برآمدند و صورت بقراط را رسم كردند و آن را نزد وى بردند اقليمون در آن به دقت نگريست و سپس گفت صاحب اين عكس زنا را دوست مى دارد، گفتند. دروغ مى گوئى گفت دانش من ناگزير دروغ نمى گويد برويد و از خود او بپرسيد و چون از بقراط ماجرا را پرسيدند گفت راست مى گويد من زنا را دوست مى دارم ولى زمام نفس خود را در دست دارم. (كشف الظنون) اميرالمؤمنين (ع) فرمود: «لا آخذ بقول عرّاف ولا قائف» هرگز سخن عرّاف (پيشگو، غيبگو و كسى كه ادعا مى كند به دلائلى گمشده را مى جويد يا دزد را مى شناسد) و قيافه شناس را نمى پذيرم (آن را معتبر نمى دانم).

(مجمع البحرين) مرحوم شيخ انصارى در مكاسب محرّمه گويد: حرمت قيافه شناسى به طور اجمال محل اجماع است و در جامع المقاصد و تنقيح آمده كه حرمت آن در جائى است كه حرامى بر آن مترتب گردد و ظاهراً مراد ديگران نيز همين باشد زيرا صرف اينكه كسى به علم يا گمان نسب كسى را تشخيص دهد دليلى بر حرمت آن نيست و در بعضى احاديث از مراجعه به قيافه شناس و عمل به قول او نهى شده ـ آنگاه مرحوم شيخ بدين مناسبت اين داستان عجيب نقل مى كند ـ زكريا بن يحيى بن نعمان مصرى گويد: از على بن جعفر شنيدم كه وى به حسن بن حسين بن على بن الحسين مى گفت: به خدا سوگند كه خداوند حضرت رضا (ع) را يارى نمود و به دادش رسيد. حسن گفت: آرى به خدا قسم فدايت گردم برادرانش اين چنين ستمى بر او روا داشتند. على گفت آرى به خدا قسم ما عموزادگانش نيز در اين عدوان شريك بوديم. حسن گفت: داستان را بگو چگونه بود كه من در آن صحنه نبودم؟ على گفت ـ امام جواد گندمگون بود ـ ما افراد فاميل از برادران حضرت رضا (ع) گرفته تا ما عموزادگان به وى گفتيم تاكنون در ميان ما امام گندمگون سبزه چهره نبوده ـ و چون حضرت رضا (ع) فرزند ديگرى جز حضرت جواد نداشته و قهراً امامت به وى منتقل مى شده آنان از اين سخن مرادشان اين بوده كه وى فرزند حضرت نيست ـ حضرت رضا (ع) جواب داد اين فرزند من است. آنان گفتند پيغمبر (ص) قيافه شناسى را قبول داشته و طبق تشخيص قيافه شناسان قضاوت كرده و اكنون ما به اين گروه مراجعه كنيم و نظرشان را در اين باره بپذيريم. حضرت فرمود: شما خود دانيد هر چه خواهيد بكنيد ولى من ـ كه در فرزندم شكى ندارم ـ نه، ولى چون آنها را حاضر

/ 2570