معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آوردند، چون عمر خواست حد بر او جارى كند قدامه گفت: بر مثل منى حد جارى نشود چه خداوند مى فرمايد:(ليس على الذين آمنوا...) (بر كسى كه داراى ايمان و عمل صالح باشد در خوردنيهايش جرمى نباشد اگر تقوى و ايمان و عمل شايسته داشته باشند) عمر چون شنيد به نظرش شبهه آمد و چون ديد با وجود شبهه نتوان حد جارى نمود از اجراى حد صرف نظر كرد. على (ع) از ماجراى خبردار شد خود به نزد عمر رفت و به وى گفت: چرا از اجراى حد بر قدامه دست بازداشتى؟ عمر گفت: به جهت اينكه وى اين آيه را تلاوت نمود. على گفت: قدامه كه اهل اين آيه نمى باشد، قدامه اى كه شراب مى نوشد چگونه ايمان و تقوى و عمل شايسته دارد؟! بعلاوه وى به خواندن اين آيه مى خواهد بگويد: مانند منى نوشيدن مى بر او حلال است، پس در حقيقت او حرام خدا را حلال دانسته، قدامه را احضار نما و به وى توبه پيشنهاد كن اگر پذيرفت حد بر او جارى كن و گرنه او را (به جرم تحليل حرام و انكار ضرورى دين) به قتل برسان چه وى از ملت اسلام خارج شده. عمر چون شنيد به خود آمد و قدامه را احضار و او را توبه داد و اجراى حد را به على (ع) تفويض نمود. (بحار: 79/159)

قُدامى

جِ قادمة. جِ قديم، پيشينيان. قدامى الجيش: يَزَكِ لشكر.

قِدح

تير تمام ناتراشيده پرو پيكان نانهاده. تير قمار. ج: قِداح و اَقدُح و اَقداح. علىّ (ع): «اتقلقل تقلقل القِدح فى الجفير الفارغ»: همچون تير در جعبه خالى به اين سوى و آن سوى افتم. (نهج: خطبه 119) آن حضرت در وصف متقين: «قد براهم الخوف برى القِداح»: ترس و خوف از خدا بدنهاشان را باريك كرده مانند چوب تير كه آن را تراشيده وباريك ساخته باشند. (نهج: خطبه 193)

قَدَح

كاسه كه دو كس را سير گرداند. يا عامّ است. (منتهى الارب). ج: اَقداح. در گذشته اين ظرف را از سفال مى ساخته اند. در حديث آمده كه پيغمبر (ص) از قدحهاى شامى آب مى نوشيده كه از شام جهت حضرتش به هديه مى آورده اند (بحار: 16/268). از امام موسى بن جعفر (ع) روايت شده كه نوشيدن آب و همچنين وضو ساختن از سمت دسته قدح مكروه است. (بحار: 10/278) از امام صادق (ع) سؤال شد: آيا در قدح (محتوى آب يا غذا) فوت كردن چه حكمى دارد؟ فرمود: اگر قدح به خود شخص اختصاص دارد اشكال ندارد، و اگر ديگرى نيز مى خواهد از آن استفاده كند اين كار مكروه است، مبادا آفتى از وى به ديگرى سرايت كند. (بحار: 66/401) امام باقر (ع): از قدحى كه نقره كارى شده وبه نقره مزيّن شده باشد بهره بردارى اشكالى ندارد، وهنگام نوشيدن آب دهان خود را از جائى كه نقره است به كنار بزن. (بحار: 66/531)

قَدح

طعن كردن در نسب كسى. شكاف كردن در تير به بن پيكان. چقماق زدن بر آتش زنه تا آتش دهد. از اين معنى است قول خداى متعال: (والعاديات ضبحاً * فالموريات قدحا): سوگند به اسبانى كه (در راه رفتن به جهاد) نفسهاشان به شماره افتاده. و اسبان كه از سمهاشان هنگام تاختن آتش مى جهانند. (عاديات:

1 ـ 2) اميرالمؤمنين (ع) در قدح بنى اميّة: «لم يستضيئوا باضواء الحكمة، ولم يقدحوا بزناد العلوم الثاقبة»:با فروغ حكمت، عقل و خرد خويش را روشن نساخته، وبا آتش زنه دانشهاى روشنگر فكر خود را شعلهور ننموده اند. (نهج: خطبه 108)

قِدَد

جِ قِدَّة به معنى قطعه و تكه. (وانّا منّا الصالحون ومنّا دون ذلك كنّا طرائق قدداً): همانا برخى از ما (جنيان) صالح و نيكوكاريم وبرخى برخلاف آن، عقيده واعمال ما نيز (يكنواخت نيست بلكه) متفرق و مختلف است. (جنّ:11)

قَدر

توانائى. (ضرب الله مثلا عبداً مملوكاً لا يقدر على شىء...): خداوند مثالى آورده است (وآن اين كه) يك بنده اى كه در ملك ديگرى است و توانائى بر چيزى (از مال و منال) ندارد، با مردى آزاد كه ما به وى روزى و ثروت داده به هر نحو: پنهان و آشكار انفاق مى نمايد، اين دو يكسان اند... (نحل: 75)

/ 2570