ديگ. ج: قدور. مؤنث است و گاه مذكر آيد. (يعملون له ما يشاء من محاريب و تماثيل وجفان كالجواب وقدور راسيات...): آن ديوان براى او (حضرت سليمان) هر چه مى خواست از كاخ و عمارت و معابد عالى و ظروف بزرگ مانند حوضها و ديگهاى عظيم كه بر زمين كار گذاشته شده بودند همه را مى ساختند... (سبأ: 13) عن ابى عبدالله (ع): «كان على بن الحسين (ع) اذا كان اليوم الذى يصوم فيه يامر بشاة فتذبح و تقطع اعضاؤه وتطبخ، و اذا كان عند المساء اكبّ على القدور حتى يجد ريح المرق و هو صائمٌ، ثم يقول: هات القصاع، اغرفوا لآل فلان و اغرفوا لآل فلان، حتى يأتى على آخر القدور، ثم يؤتى بخبز و تمر، فيكون ذلك عشاءه»:امام صادق (ع) فرمود: روزى كه امام سجّاد (ع) روزه مى گرفت دستور مى داد گوسفندى را ذبح مى نمودند و آن را قطعه قطعه مى كردند و مى پختند، نزديكهاى غروب كه مى شد سر خود را بر روى ديگها مى گرفت آنچنان كه در حال روزه بوى آن خورش را استشمام مى نمود، آنگاه مى فرمود: كاسه هاى بزرگ را بياوريد، وبراى فلان خانواده و فلان خانواده از اين خورش پر كنيد، تا همه محتويات ديگها به آخر مى رسيد، آنگاه نان و خرمائى حاضر مى نمودند و شام حضرت همان بود. (بحار: 96/317)
قدر خود دانستن
به اندازه خويش آگاه بودن و در معاشرت با ديگران اندازه خود را رعايت نمودن و از حد خود تجاوز نكردن و