معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بوده باشد نقل سخن كنيم با تأثير او در آن شرط، و تسلسل لازم آيد، و قوى ترين دلايل فلاسفه درين مقام آن است كه تأثير حق تعالى در اثر اگر لذاته باشد يا به واسطه صفت قديميت دوام مؤثريت او واجب بود به وجوب دوام الذات او الصفة القديمة و چون دوام مؤثريت او واجب باشد او موجب بود. و اگر به واسطه صفت حادثه باشد، نقل سخن كنيم با تأثير او در آن شرط و تسلسل لازم آيد. و جواب آن است كه دوام اثر بنا بر دوام صفت قديمه، در موجب واجب باشد نه در مختار. (قسم اول نفايس الفنون: 109) اما در آنكه حق تعالى بر جميع ممكنات قادر است يا نه، مذهب صحيح آن است كه بر جميع ممكنات قادر است زيرا كه مصحح مقدوريت امكانست و آن وصفيست مشترك ميان جميع ممكنات. و موجب قدرت ذات اوست، و نسبت ذات او با همه يكسان، زيرا كه اگر ذات او را به بعضى اختصاص باشد دون بعضى، اگر آن اختصاص بى مخصصى بود ترجيح بلا مرجح لازم آيد. و اگر به واسطه مخصصى باشد احتياج او بدان لازم آيد و مذهب فلاسفه آنست كه حقتعالى واحد است من جميع الوجوه و از واحد من جميع الوجوه نشايد كه جز يك اثر صادر شود. و جواب اين از دليلى كه ياد كرده شد معلوم است. و مذهب نظام آن است كه او بر قبيح قادر نيست، زيرا كه جهل او يا حاجت بدان لازم آيد و جواب آن است كه قادر است بدان، اما چون مانع بر صدور آنكه عدم داعيه است به فعل او حاصل است صادر نشود. و مذهب بلخى آن است كه حقتعالى بر مثل فعل بنده قادر نيست چه فعل بنده يا طاعتست يا معصيت، همچو افعال مجانين، و حقتعالى از اين جمله منزه است. و جواب آن است كه كون الفعل طاعته او معصيته او عبثاً اعتبار اينست كه عارض فعل مى شود به نسبت با بنده اما ذات فعل حركت است يا سكوت و حق تعالى قادر است بر خلق آن در غير.

(قسم اول نفايس الفنون: 92)

قدريه

فرقه اى كه قائل به قدرت انسان در اعمال خود شدند و گويند خداوند اختيار كارهاى بشر را به خود او محول كرده و حتى در اسباب كار يا ايجاد انگيزه در مختار تصرفى ندارد. در برابر جبريه كه همه كارهاى بشر را به جبر خدا دانند و بشر را آلت صرف پندارند و در برابر اماميه كه به امر بين امرين قائلند. به «جبر» و «اختيار» و «مفوضه» رجوع شود.

اين مسلك در زمان بنى اميه رواج يافت و گويند معاويه بن يزيد و يزيد بن وليد بدين مذهب گرويدند. همين مذهب راهگشاه معتزله گشت و مسلك تفويض را بر اين بنا نهادند.

شخصى به امام صادق (ع) گفت: خانواده اى دارم كه قدرى مذهبند. حضرت فرمود: به خانواده ات بگو: آيا مى توانى خاطره هاى تلخ زندگى را به ياد نياورى و خاطرات شيرين زندگى را فراموش نكنى؟! اگر گفت نه، معلوم مى شود از عقيده اش دست كشيده و اگر گفت آرى، با وى سخن مگو كه وى مدعى خدائى است.

روزى اميرالمؤمنين (ع) در كوفه بر جمعى عبور داشت كه درباره قدر بحث مى كردند، حضرت به سخنگوى آنها گفت: آيا قدرت تو به خدا مى باشد (به هر كارى كه قدرت دارى آن خدا است كه به تو قدرت مى دهد) يا با خدا است (كه تو و خدا در قدرت بر كار شريكيد) يا بدون خدا (كه خود به تنهائى بر كار قدرت دارى)؟ وى ندانست چه پاسخ گويد. حضرت فرمود: اگر بگوئى قدرتت به خدا مى باشد و هنگام انجام كار خدا است كه به تو قدرت مى دهد پس چيزى به تو واگذار نشده; و اگر بگوئى به همراه خدا مى توانى پس تو خود را شريك خدا دانسته اى; و اگر بگوئى خود به تنهائى بر آن كار توان دارى پس تو خود را خدا مى دانى. وى گفت: نه يا اميرالمؤمنين بلكه من به سبب خدا مى توانم. فرمود: اگر جز اين گفته بودى گردنت مى زدم. (بحار: 5/ 39 ـ 61)

قُدس

پاكى. قُدُس نيز بدين معنى است. و از اين است روح القدس (به اين واژه رجوع شود) و حظيرة القدس يعنى بهشت. قدس: عالم مجردات.

قُدسى

منسوب به قدس. فرشته. روحانى. صالح و نيكوكار. حديث قدسى: سخن خداوند جز از راه قرآن. به «حديث» رجوع شود.

قَدع

بازداشتن. اميرالمؤمنين (ع) در بيان فوائد عبادات: «انظروا الى ما فى هذه الافعال من قمع نواجم

/ 2570