معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به طبع رسيده است.

وى در اواخر سال 1318 ش به واسطه ظهور جنگ در اروپا و صعوبت اقامت خارجيان در آنجا به طهران مراجعت كرد و 10 سال آخر عمر خود را در طهران گذرانيد و در روز جمعه ششم خرداد 1328 شمسى مطابق 28 رجب 1368 قمرى و 27 مه 1949 ميلادى نزديك ساعت 10 و نيم بعدازظهر در طهران وفات يافت.

علامه قزوينى از نوادر نوابغى بود كه وسعت معلومات قديم و جديد را با غريزه كنجكاوى و دقت در شأن هر چيز و استقصاى يك موضوع را تا درك كنه و علت آن و روش انتقادى علمى و انصاف و بى طرفى علماى جديد جمع داشت. بزرگترين فضل قزوينى اينست كه وى پس از آنكه علوم قديمه و اسلامى را فرا گرفت، چون گذارش به اروپا افتاد بر اثر عشق سوزانى كه به فراگرفتن هر چيز داشت تحقيقات علماى آن سرزمين را مورد مطالعه دقيق قرار داد. (نقل از مجله يغما سال 1327 و مجله يادگار سال 1327)

قُسّ

بن ساعده ايادى اسقف نجران كه در بلاغت به وى مثل زنند. وى از حكماى معروف و از معمرين تاريخ است كه گويند: ششصد سال عمر كرده است. وى به سال 600 ميلادى درگذشت. تا قبل از بعثت حيات داشته و پيغمبر او را ديده است.

از امام باقر (ع) روايت است كه پيغمبر (ص) در روز فتح مكه كنار كعبه نشسته بود ناگهان جمعى وارد شدند فرمود: اينها كيانند؟ گفتند: هيئتى از قبيله بكر بن وائل مى باشند كه به ديدار شما آمده اند. چون سلام كردند و نشستند فرمود: از قسّ بن ساعده چه خبر داريد؟ گفتند: وى درگذشته. فرمود: «الحمدلله ربّ الموت و ربّ الحياة، كل نفس ذائقة الموت» هنوز اين منظره به خاطر دارم كه وى در بازار عكاظ بر شتر سرخ موئى سوار و سخنرانى مى كرد و مى گفت: اى مردم... هر كه را كه در اين جهان نيازى بود سرانجام بميرد و هر كه مرد دگر باز نگردد و بدانيد كه در آسمان خبرهائى و در زمين عبرتهائى مى باشد، بدانيد كه اين آسمان و زمين و اين ستارگان و... بازى و بيهوده نباشند و از پس اينها شگفتيهائى است... قس سوگند ياد مى كند كه خدا را به از اين دين كه شما داريد دينى است.

سپس پيغمبر (ص) فرمود: خدا رحمت كند قسّ را كه روز قيامت يك تنه به صورت يك امت محشور گردد. آنگاه رو به آن جماعت كرد و فرمود: آيا از اشعار قسّ چيزى به ياد داريد؟ يكى از آنها گفت: آرى اين ابيات را از او شنيدم: «فى الاولين الذاهبين من القرون لنا بصائرلما رأيت مواردا للموت ليس لها مصادر ورأيت قومى نحوهايمضى الاكابروالاصاغرلا يرجع الماضى الىّ ولا من الباقين غابر ايقنت انى لا محالة حيث صار القوم صائر» قسّ در علم و دانش در آن حد بود كه هرگاه يكى از قبيله اياد بر پيغمبر (ص) وارد مى شد مى فرمود: از سخنان قس چه دارى؟ و چون وى جمله اى از سخنان او مى گفت حضرت گوش فرا مى داد.

از عباس بن عبدالمطلب نقل است كه قسّ فرزندان خود را گرد آورد و به آنها گفت: معده را اندكى سبزى سير كند و مقدارى شير آميخته به آب سيراب سازد. و چون كسى را ديدى كه درباره عملى ترا سرزنش نمود بدان كه خود او نيز بدين عمل دچار است. و چون كسى به تو ستم كرد خود نيز به ستمگرى دچار گردد. و چون خواستى كسى را از كارى نهى كنى نخست از خود آغاز كن. چيزى را كه نمى خورى گرد مياور و اگر خواستى چيزى بيندوزى عمل صالح بيندوز. در توانگرى عفيف باشد و ديگران را در مال و ثروت خويش شريك دان تا بر قوم و قبيله خود سرورى كنى. با كسى كه فكرش مشغول است مشورت مكن هر چند وى مردى دانشمند بود. و با كسى كه در حال ترس و وحشت است به شور منشين هر چند خيرخواه تو باشد. هرگز طوقى به گردن خويش ميفكن كه جز به مشقت نتوانى آن را بازگشائى. (بحار: 51/ 15 ـ 78)

قَسامَة

خوب روى و صاحب جمال گرديدن. هُدنه و آرامش ميان دو جبهه جنگ. (المنجد)

قَسامَة

سوگند خورنده. سوگند ياد كننده. آن كه بر امرى سوگند خورد. امام موسى بن جعفر (ع) به يكى از ياران خود به نام محمد بن فُضَيل: «يا محمّد! كذّب سمعك و بصرك عن اخيك، فان شهد عندك خمسون قَسامة و قال لك قولا فصدّقه و كذّبهم»: اى محمد! گوش و چشمت را درباره برادر دينيت تكذيب كن (آنچه درباره اش بشنوى كه مايه

/ 2570