سنگ يا فلز قيمتى مانند الماس و زر . معرب آن جوهر . مجازاً نخبه وذبده و حقيقت هر چيزى را گويند .از امام صادق (ع) روايت شده كه هرچيزى را گوهرى باشد وگوهر فرزندان آدم ، محمد (ص) است وما وپيروان ما .(سفينةالبحار) نيز از آن حضرت آمده كه اهل كلام (وبحثهاى كلامى) تباهند وتنها اهل تسليم اهل نجات باشند كه آنان پاك گوهرانند . (بحار:2/132)
گويا
گوينده . ناطق . مقابل گنگ واخرس .
گويائى
زبان آورى . به «سخنورى» رجوع شود .
گَهواره
گاهواره . مَهد .قرآن كريم : «خداوند آن كسى است كه زمين را گهواره شما قرار داد» . (طه:53)
گِياه
رستنى كوچك در مقابل بوته ودرخت . مطلق آن بعربى نبات . تر آن عشب . خشك آن حشيش . و تر و خشك آن كلاء گويند .قرآن كريم : «زمين را بگسترديم ودر آن كوههاى استوار بيفكنديم وهر نوع گياه با حسن وطراوت در آن برويانيديم» . (ق : 7) از امام موسى بن جعفر (ع) روايت شده كه : مسلمانان در آب وآتش وگياه شريكند . (وسائل : 17/231) كه مراد مباحات اصليه مى باشد ، يعنى آب رودخانه ها وچشمه سارهاى كوهستان ، وهيزم بيابان ، وگياهان صحرا .
گِيتى
جهان . كره زمين . عالم سفلى .
گيج
پريشان وپراكنده خاطر . احمق و ابله .
گيسو
گيس . موى درازى كه از دو جانب سر كشيده باشد . ذائبة . ظفيرة . غديرة .