سوزشها . سوزندگان جلد و به درد آورندگان بدن . بادِ سوزاننده . جِ لاعج . جِ لاعِجة .
لَواقِح
جِ لاقِحَة : جِ لاقِح . آبستنان . ناقه هاى آبستن . رياح لواقِح : بادهائى كه درختان وابرها را باردار گردانند .(وارسلنا الرياح لواقح فانزلنا من السماء ماء فاسقيناكموه وما انتم له بخازنين) ; وما بادها فرستاديم آبستن كننده (ابرها ودرختان را) پس باران از آسمان نازل نموديم وبدان آب شما (ومزارع وحيوانانتان) را سيراب ساختيم وشما اندوزنده آن نميباشيد . (حجر:21)
لَوّام
بسيار ملامت كننده . بسيار نكوهنده .
لَوامِع
جِ لامعة وجِ لامع . اثرهاى روشن وپرتوهاى درخشان .
لَوّامَة
سخت نكوهنده . نفس لوّامة : نفسى كه آدمى را پس از ارتكاب گناهى نكوهد .بيشتر مفسرين گفته اند : مراد نكوهش آدمى است خويشتن را در قيامت هنگامى كه عذاب خداى را معاينه بيند ، واين هم مؤمن وهم كافر را بود .بعضى گفته اند : مراد نكوهشى است كه نفس مؤمنه يعنى شخص مؤمن به خدا بر خويشتن نمايد هنگامى كه مرتكب گناهى گردد .قول ديگر آن كه ارتكاب خلاف وگناه ، هر وجدانى را زجر دهد ، چه آن برخلاف فطرت است ، پس اين ملامت وسرزنش در دنيا باشد مؤمن وكافر را. (لا اقسم بيوم القيامة * ولا اقسم بالنفس اللوّامة). (قيامة:1 ـ 2)
لُوبيا
دانه معروف . در حديث آمده كه لوبيا بادهاى پنهانى معده را بيرون ميكند . (بحار:66/256)
دستار به سر بستن . پناه گرفتن . در روغن گردانيدن لقمه را . ملازم خانه بودن . پيرامون چيزى گرد آمدن .سخن را مبهم ومجمل گفتن وبه مراد تصريح نكردن . آلوده كردن . (نهايه ابن اثير ، منتهى الارب) در اصطلاح فقه ، باب قصاص : دليل ونشانى است كه به نزد حاكم ، موجب حصول گمان به صدق دعوى مدعى گردد ، چنان كه فرد مسلحى كه سلاحش آلوده به خون باشد به كنار مقتول به خون تپيده اى ديده شده باشد ، يا چنين جسدى در سراى قومى ويا در محله منفصل از شهرى يافت شده باشد كه كسى جز اهل آن محله بدانجا اياب وذهاب نكنند ، يا يك نفر عادل بدان گواهى كند ، يا جمعى از زنان يا گروهى از فاسقان ، ويا شمارى از كودكان شهادت دهند ، آن چنان كه موجب ظنّ حاكم شود .در جائى كه لوث تحقق بيابد ، وظيفه حاكم است كه مدعى را ، ودر صورت نكول، مدّعى عليه را به قسامه دعوت كند (به اين واژه رجوع شود) . وپس از انجام مراسم قسامه ، دعوى به اثبات ميرسد وبه قصاص اگر ادّعا قتل عمد باشد ، وپرداخت ديه اگر ادّعا قتل خطا باشد حكم ميشود .اگر جسد كشته اى در ميان انبوه جمعيت نمازگزاران جمعه يا عيد يافت شود ، يا در بيابانى ويا بر روى پلى ديده شود كه نشود قتل وى را به فرد خاصّى نسبت داد ، ديه آن از بيت المال مسلمين پرداخته ميشود .