نيست . فعلى است غير منصرف ، دلالت بر نفى ميكند در زمان حال ، ودر ديگر زمان با قرينه مانند «ليس خلق الله مثله» . در اصل لَيِسَ بوده ، عين الفعل به جهت تخفيف ساكن شده ، عمل آن رفع اسم است ونصب خبر ، مانند كان ، كه از افعال ناقصه به شمار مى آيد ، نحو «ليس زيد قائما» و (ليس عليكم جناح ان لا تكتبوها) . (بقره:282) خبرش بر خودش مقدم نمى شود ، چنان كه در ديگر افعال ناقصه جايز است . گاه استثناء را افاده كند ، نحو «جاء القومُ ليس زيداً» كه در اين صورت اسمش در خودش مقدر باشد و منصوب بعد ، خبر او باشد .
لَيَس
دليرى وبى باكى .
ليسيدن
ستردن بقيه طعام ماليده بر ظرف يا انگشت وجز آن . به عربى «مَصّ» «لطع» مى گويند .در حديث اميرالمؤمنين (ع) آمده كه اگر كسى پس از صرف غذا انگشتان خود را بليسد خداوند عز وجل به وى بگويد : «بارك الله فيك» زندگيت مبروك باد .از امام صادق (ع) آمده كه پيغمبر (ص) چون غذا ميخورد انگشتان را ميليسيد . از حضرت رسول (ص) روايت شده كه ظرف غذا طلب مغفرت مى كند براى كسى كه آن را بليسد . در حالات آن حضرت آمده كه وى ظرف غذاى خود را ميليسيد . (بحار:10 و 66 و 62)
لَيط
برچسبيدن به دل و دوست گرديدن . (منتهى الارب) يقال : لاط حبّه بقلبى يليط لَيطاً.
آنچه در دوات نهند از صوف وموى وجز آن . اميرالمؤمنين (ع) به كاتب خود : عبدالله بن ابى رافع فرمود :مركّب دواتت را با گذاردن ليقه در آن تنظيم كن ونوك قلمت را طولانى وكشيده دار ... (نهج : حكمت 315)
لَيل
شب . زمان از غروب خورشيد تا طلوع فجر يا تا طلوع خورشيد . مذكر ومؤنث هر دو استعمال ميشود . جمع آن برخلاف قياس ليالى است به زيادت ياء . ليائل نيز آمده است .قولى آن كه ليل مفرد است وبه معنى جمع، واحد آن ليلة است . قول ديگر آن كه ليل وليلة به يك معنى وهر دو مفرداند . مثل عشىّ و عشيّة .(تولج الليل فى النهار وتولج النهار فى الليل وتخرج الحىّ من الميت وتخرج الميّت من الحىّ وترزق من