معارف و معاریف نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
از احاديث مزبوره به وضوح معلوم مى شود كه ادّعاى نسخ حكم ـ كه در كلام بعضى علماى عامّه آمده است ـ صرفا بى اساس است.چنان كه در صحيح بخارى و صحيح مسلم و تفسير ثعلبى از عمران به حصين (صحابى) نقل شده كه گفت: «آيه متعة در كتاب خدا نازل گرديد و پس از آن آيه اى كه بر نسخ آن دلالت كند فرود نيامد، پيغمبر (ص) ما را بدان دستور داد و از آن نهيمان ننمود، آن مرد (يعنى عمر) هر آنچه خواهد به رأى خود بگويد.بخارى در صحيح خود گويد: گويند: «مرد» كه در كلام عمران آمده، مراد عمر بن خطاب است. مسلم در صحيح خود گفته: يعنى عمر.از عبدالله بن مسعود روايت شده كه گفت: با پيغمبر (ص) به جنگ مى رفتيم و زنانمان با ما نبودند، به حضرت عرض كرديم: اجازه مى دهيد خود را اخته كنيم ؟ حضرت ما را از اين عمل نهى كرد و فرمود: مى توانيد اين زنان را براى مدتى معين متعه كنيد. پس ما زنى را براى مدتى معين به جامه اى متعه مى كرديم، سپس عبدالله خواند: (يا ايّها الذين آمنوا لا تحرّموا طيّبات ما احلّ الله لكم). (مائدة: 87) تفسير ثعلبى و محمد بن جرير طبرى و ابن اثير در نهايه از علىّ بن ابى طالب (ع): اگر عمر متعه را ممنوع نساخته بود جز شقاوتمندى زنا نمى كرد.(جواهر از سنن بيهقى: 7/200، الغدير از صحيح مسلم: 1/474، سنن ابن ماجة: 229، مسند احمد: 4/434، سنن كبرى: 4/344، فتح البارى: 3/338) فخر رازى از مفسرين معروف اهل سنت در تفسير كبير خود آورده كه ملت اسلام همه متفقند و اختلافى ندارند كه متعه در آغاز اسلام جايز بوده و اصحاب پيغمبر (ص) در سفر عمره به حضرت عرض كردند: زنان مكه خود را آراسته و در مرآ و منظر ما مى باشند و ما مدتى است كه از همسرانمان دوريم و عزوبت به ما فشار مى دهد چه كنيم؟ حضرت فرمود: اين زنان را متعه كنيد. مسلم در صحيح خود و ابن اثير در جامع الاصول از قيس روايت كنند كه گفت: از عبدالله شنيدم مى گفت:ما در جنگها به خدمت پيغمبر (ص) بوديم و زنانمان با ما نبودند، به حضرت عرض كرديم: اجازه مى دهى خود را اخته كنيم؟ حضرت ما را از اين كار منع كرد و فرمود: متعه كنيد. و ما از آن به بعد به اين كار پرداختيم و بسا زنى را براى مدتى به جامه اى متعه مى كرديم.بخارى و مسلم در دو صحيح خود و ابن اثير در جامع الاصول از سلمة بن اكوع از جابر روايت كنند كه منادى پيغمبر (ص) در جمع ما ندا داد كه رسول خدا شما را اجازه داده زنان را متعه كنيد.مسلم در صحيح خود از عطا روايت كرده كه جابر جهت اداى عمره وارد مكه شد و ما به منزل او رفتيم، دوستان مسائلى از او پرسيدند، از جمله راجع به متعه سؤالش كردند گفت: آرى، ما در زمان پيغمبر و در عهد ابوبكر و عمر متعه مى نموديم تا اينكه عمر در مورد عمروبن حريث از اين امر نهى كرد.ترمذى در صحيح خود آورده كه مردى از اهل شام از عبدالله بن عمر مسئله متعه را سؤال كرد. وى گفت: حلال است. آن مرد گفت: مگر نه پدرت آن را حرام كرده؟ عبدالله گفت: تو خود قضاوت كن اگر پيغمبر (ص) چيزى را حلال كند و پدرم آن را حرام نمايد ما وظيفه داريم دستور پيغمبر را بپذيريم يا گفتار عمر را؟!فخررازى از على (ع) روايت كرده كه اگر عمر متعه را منع نكرده بود جز اندك مردمى زنا نمى كردند.و اينك روايات از طرق شيعه:فضل گويد: از امام صادق (ع) شنيدم فرمود: عمر شنيد كه مردم عراق بر اين باورند كه وى متعه را حرام كرده، پس شخصى را كه حضرت او را نام برد بدانجا گسيل داشت و به وى گفت: به آنها اعلام كن كه من متعه را حرام نكرده ام و عمر حق ندارد چيزى را كه خدا حلال كرده حرام كند ولى عمر از آن نهى كرده است.امام صادق (ع) فرمود: اينكه خداوند مى فرمايد: (ما يفتح الله للناس من رحمة فلا ممسك لها) (درى را از رحمت كه خداوند به روى بندگان گشايد كس را نشايد كه آن را ببندد) متعه از همان باب است.محمد بن مسلم گويد: امام صادق (ع) به من فرمود: تاكنون متعه كرده اى؟ گفتم: خير. فرمود: مبادا از دنيا