معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ناقور

شاخ دميدنى كه صور باشد . صور اسرافيل . (فاذا نُقِرَ فى الناقور * فذلك يومئذ يوم عسير) : هنگامى كه در آن شاخ دميده شود آن روز روزى بس دشوار خواهد بود . (مدّثّر:8)

ناقوس

تخته آهنى يا چوبى كه ترسايان وقت نماز خود آن را نوازند ، و آن دو چوب است: يكى دراز كه ناقوس گويند ، و ديگرى وبيل كه كوتاه است .

ناقِه

بِه شده از بيمارى . تازه از بيمارى برخاسته . در حديث آمده : «قالت امّ المنذر: دخل علينا رسول الله (ص) و معه علىّ و هو ناقِهٌ» : رسول خدا (ص) بر ما وارد شد در حالى كه على (ع) با او بود كه به تازگى از بيمارى بهبودى يافته بود . (نهاية ابن اثير)

ناقَة

شتر ماده . ج : نوق و انواق و اَنْوُق و نياق . (و آتينا ثمود الناقة مبصرة فظلموا بها). (اسراء:59)

ناقه صالح

شترى كه معجزه صالح پيغمبر (ع) بود و بدان شتر بر قوم عاد معجز نمائى كرد و آنها را از كشتن آن برحذر داشت ، و چون قوم ، نصيحت و اندرز صالح را ناشنوده گرفتند و شتر را پى كردند خداوند صاعقه اى بر آنها فرو فرستاد و قوم تبهكار را نابود ساخت . به «صالح» نيز رجوع شود .

ناكامى

نااميدى . نامرادى . محرومى . حرمان . نَكبَة .

ناكِب

عدول كننده از راه و كنار گيرنده. (و انّ الذين لا يؤمنون بالآخرة عن الصراط لناكبون) : آنان كه به جهان بازپسين ايمان نمى آورند ، از راه راست عدول كننده و به كنار رونده اند . (مؤمنون:74)

ناكِث

پيمان شكن . رسول الله (ص) فى حديث : «و يجىء كلّ ناكث بيعة امام (يوم القيامة) اجذم ، حتّى يدخل النار» .

(بحار:75/287)

ناكثين

كسانى كه با على بن ابى طالب(ع) در مدينه بيعت كردند و در بصره عهد خود را شكستند و به جنگ با وى برخاستند . اهل جمل ، اصحاب جمل . به «قاسطين» رجوع شود .

ناكِح

نكاح كننده : زن شوهردار و مرد زن دار . آميزش كننده . عن رسول الله (ص) : «ناكح الكفّ ملعون» . (بحار:104/30)

ناكِد

آن كه از او فرزندى باقى نمى ماند. ناقه كم شير .

ناكِس

سر فرو فكنده . ج : نواكس و ناكسون . (ولو ترى اذ المجرمون ناكسوا رؤسهم عند ربّهم) : اگر ببينى (اى پيامبر) آن هنگام كه جنايتكاران سرهاشان را به نزد خداوند خويش به زير افكنده اند . (سجده:12)

نامه اعمال

به «نامه عمل» رجوع شود.

نامه تسليت

نامه اى كه جهت دلدارى كسى به وى نوشته شود ، تسليت نامه . در تاريخ حالات حضرات معصومين ، نامه هائى از اين نوع به چشم مى خورد ، كه به برخى از آنها ذيل واژه هاى «تسليت» و «دلدارى» اشاره شد . و اينك به

/ 2570