معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اگر نه چنين بود در حديث نمى آمد كه : هيچ نوش جرعه اى به نزد خداوند محبوب تر نباشد از آن دو جرعه كه بنده مؤمنش يكى هنگام فرو بردن خشم بسر كشد و ديگرى جرعه غم و اندوهى كه گاه فرود آمدن بلا و مصيبت بنوشد و آن مصيبت را به حساب خدا محسوب دارد ، و اگر نه اين بود (كه خوشى و ناخوشى زودگذر دنيا را نزد بنده خدا بهائى نباشد) اصحاب پيغمبر (ص) از خدا نمى خواستند كه كسانى را كه به آنها ظلم كرده اند عمر دراز و مال بسيار و فرزند فراوان عطا كند ، و اگر نه اين بود (كه زندگى جاويد آخرت را بايستى مدّ نظر داشت نه عمر موقت اين جهان را) اين حديث به ما نمى رسيد كه پيغمبر اكرم (ص) هرگاه يكى را مورد لطف خويش قرار مى داد و برايش طلب مغفرت مى كرد وى به شهادت مى رسيد ، پس بر شما باد اى عمو و اى عمو زاده و اى عموزادگان و برادرانم ، به صبر و استقامت و راضى بودن به رضاى خدا و تسليم بودن در برابر فرمان او و واگذار نمودن كارها به حضرتش ... خداوند باران صبر را بر ما و شما ريزا گرداند و امر ما را به خير و سعادت پايان بخشد و به نيروى غيبيش ما و شما را از آنچه كه مايه تباهى و هلاكتمان است نجات دهد ، كه او دعاى بندگان را شنوا و به آنها نزديك است ، و درود خداوند بر نخبه آفريدگانش محمد و خاندان آن حضرت .

(بحار:47/299)

نامه عمل

صحيفه اعمال كه در قيامت به دست هر كس داده شود و اعمال وى در آن مدوّن باشد .

(و وضع الكتاب فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه و يقولون يا ويلتنا ما لهذا الكتاب لا يغادر صغيرة و لا كبيرة الاّ احصاها و وجدوا ما عملوا حاضرا ولا يظلم ربّك احدا) و در آن روز نامه اعمال پيش نهند و بزهكاران را بينى كه از آنچه در آنست ترسان و هراسان باشند و گويند واى بر ما چه شگفت نامه اى است كه هر ريز و درشتى را فرو نگذاشته و همه اعمال خويش را از نيك و بد در آن بيابند و خدايت به كس ستم نكند (كهف:48) . (وكلّ شىء فعلوه فى الزبر* و كلّ صغير و كبير مستطر) هر آنچه كرده اند در نامه ها (ى اعمال) ثبت است . و هر ريز و درشتى به نگارش رسيده است . (قمر:54) امام صادق (ع) فرمود : چون روز قيامت شود نامه آدمى را به دستش دهند و به وى گفته شود : بخوان . راوى گويد عرض كردم مگر او به محتواى نامه آشنا است ؟ فرمود : خداوند به ياد او مى آورد آنچنان كه هر نگاهى كه كرده و هر سخنى كه گفته و هر گامى كه برداشته همه به يادش آيد كه گوئى در همان وقت آن را انجام داده باشد ، و گويد : «يا ويلتنا ...» واى بر ما عجب نامه اى است كه هيچ ريز و درشتى را از قلم نينداخته .

اميرالمؤمنين (ع) فرمود : سرلوحه نامه مؤمن اخلاق نيكوى او مى باشد . (بحار:7/315 و 78/79)

نامه هاى پيغمبر اسلام به ملوك و زمامداران

پيغمبر (ص) به شش تن از ملوك و زمامداران وقتش نامه نوشت و آنان را به اسلام دعوت نمود و هر نامه اى را توسط يكى از ياران بدانها گسيل داشت : حاطب بن ابى بلتعه را به نزد مقوقس (شاه اسكندريه) و دحية بن خليفه را نزد قيصر و عبدالله بن حذاقه را نزد كسرى و عمرو بن اميه ضمرى را نزد نجاشى و شجاع بن وهب را نزد حارث بن ابى شمر (حاكم شام) و سليط بن عمرو عامرى را نزد هوذة بن على نخعى يا حنفى (امير يمامه) فرستاد . اما مقوقس چون نامه به وى رسيد نامه و فرستاده حضرت را گرامى داشت و در پاسخ نگاشت كه من مى دانستم يكى از پيامبران خدا باقى مانده و از اين رو فرستاده شما را گرامى داشتم . آنگاه چهار كنيز را كه از آن جمله ماريه قبطيه و خواهرش سيرين بود و درازگوشى به نام عفير يا يعفور و استرى به نام دلدل به رسم هديه به پيشگاه پيغمبر(ص) فرستاد ولى اسلام نياورد ، حضرت هديه اش را پذيرفت و فرمود : وى بر مقام و سلطنت خويش ترسيده ولى اين سلطنت براى او باقى نخواهد ماند ، و حضرت ماريه را به خود اختصاص داد و سيرين را به حسان بن وهب داد و درازگوش پس از بازگشت حضرت از حجة الوداع تلف شد و دلدل تا زمان معاويه زنده بود .

و اما قيصر : صبحگاهى چون از خواب برخاست به علت خوابى كه ديده بود سخت اندوهناك بود و چون فرماندهان آن اندوه را در چهره اش مشاهده نمودند و سبب پرسيدند گفت : آرى ديشب به خواب ديدم كه گوينده اى مى گفت :سلطانى كه مردم را به ختنه دستور مى دهد ظاهر شده . آنان گفتند : ملتى كه به سنت ختنه عمل مى كنند همان قوم يهودند كه در سلطه تو مى باشند ، اگر از آنها بيم دارى آنان را ريشه كن ساز تا از خطرشان برهى . در اين سخن بودند كه پيك پيغمبر (ص) رسيد و نامه را به وى تسليم داشت ، وى پيش از خواندن نامه دستور داد

/ 2570