نوبت ، مرّه ، تبى كه دايم و پيوسته نباشد . به «تب» رجوع شود .
نوبهار
نام هيكلى يا معبدى در بلخ از معابد بودائى بوده . نام آتشكده بلخ است و آن را برمك كه نخستين برامكه بود ساخت و سقف و ديوار آن را به ديباى الوان آراسته گردانيد . و گويند : آن را در مقابل كعبه ساخته بودند و آن را طواف مى نمودند . (برهان قاطع و ربيع الابرار:1/358)
نوجوان
پسر امردى كه تازه پا به دائره جوانى نهاده باشد . حدث . حدث السنّ . اميرالمؤمنين (ع) : همانا دل نوجوان به زمين خالى از گياه مى ماند : هر بذرى كه در آن بيفشانى بپذيرد . (نهج : نامه 31) امام صادق (ع) به نماينده خود در بصره : ابوجعفر احول : بر تو باد به نوجوانان ، كه اين گروه سريع تر از هر كسى به راه صحيح و كار خير جذب مى گردند . (بحار:23/236)
نَوح
نوحه كردن . گريه و ماتم نمودن به آواز بلند . زنان كه جهت سوگوارى گرد هم آيند . علىّ بن جعفر (ع) ، قال :سألته (يعنى اخاه موسى بن جعفر ـ ع ـ) عن النَوح ، فكرهه : على بن جعفر گويد: از امام(ع) در باره ماتم سرائى بر مردگان پرسيدم، حضرت اين كار را ناشايست خواند . (بحار:79/255) وفى حديث آخر عنه ، و سألته عن النَوح على الميت ، ايصلح ؟ قال : يكره . (بحار:10/271) و عن الصادق (ع) قال : «بكى رسول الله عند موت بعض ولده ، فقيل له : يا رسول الله ! تبكى و انت تنهانا عن البكاء ؟! فقال : لم انهكم عن البكاء ، و انّما نهيتكم عن النَوح و العويل ...» : از امام صادق(ع) آمده كه فرمود: پيغمبر(ص) بر يكى از فرزندانش كه مرده بود گريست. عرض شد: اى رسول خدا! شما ما را از گريه بر مردگان نهى مى كنيد و خود مى گرييد؟! فرمود: شما را از گريه نهى نكرده ام بلكه از نوحه سرائى و شيون نهى نموده ام . (بحار:82/101)
نُوح
هفتاد و يكمين سوره قرآن كريم ، مكّيّه و مشتمل بر 28 آيه است . از امام صادق (ع) روايت است كه فرمود : هر كسى كه به خدا و روز جزا ايمان دارد و كتاب خدا را تلاوت مى نمايد نبايد خواندن اين سوره را از دست بدهد چه هر بنده كه اين سوره را براى خدا و با تأنّى و تفكّر در نماز واجب يا نافله خود بخواند خداوند او را در جايگاه نيكان جاى دهد و سه باغ از باغهاى بهشت به وى كرامت كند و دويست حوريه و چهارهزار ثيب به كابين او بندد ان شاء الله تعالى . (مجمع البيان)
نُوح
نخستين پيغمبر اولوالعزم كه پس از ادريس در سرزمين بابل به رسالت مبعوث گشت. نسبت او را چنين آورده اند : نوح بن لمك بن متوشلخ بن اخنوخ (ادريس) بن مهلائيل بن قينان بن انوش بن شيث بن آدم (ع) . گويند : وى به سال درگذشت آدم در هزار نخست آفرينش اين نسل متولد شد و در هزار دوم به سنّ پنجاه يا چهارصد يا هشتصد و پنجاه سالگى به مقام نبوت رسيد .از امام صادق (ع) روايت شده كه وى دو هزار و پانصد سال عمر كرد : هشتصد و پنجاه سال پيش از بعثت و نهصد و پنجاه سال از بعثت تا طوفان و هفتصد سال پس از فرو نشستن طوفان و فرود آمدن از كشتى ، و به قولى دويست سال دوران ساخت كشتى بود و پانصد سال پس از پايان طوفان.(كذّبت قوم نوح المرسلين) : قوم نوح پيامبران (بين او و آدم) را تكذيب نمودند . (شعراء:105) داستان نوح طبق قرآن و اقوال برخى مفسرين چنين آمده : (انّا ارسلنا نوحا ...)قوم نوح بتهاى : ودّ و سواع و يغوث و يعوق و نسر مى پرستيدند ، چون وى به رسالت مبعوث گشت آنان را به خشم خدا در دنيا و عذاب او در قيامت بيم وبه گذشت و عفو او از گناهان گذشته در صورت ايمان نويد داد و شب و روز ، آشكار و پنهان به پند و اندرز و تبليغ دين پرداخت و همواره آنان را به منطق عقل و دليل و برهان (الم تروا كيف خلق الله سبع سماوات طباقا ...)فرا مى خواند ، باشد كه بر سر خرد آيند و از شرك و بت پرستى دست بردارند ، ولى نه تنها آن پند و اندرزها و رنج و محنتهاى نهصد و پنجاه ساله نوح در آنها اثر نكرد بلكه روز به روز به