معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وَحَم

سخت ميل كردن زن حامله به خوردن چيزى . ويار . آنچه از غذا كه زن حامله آرزو كند . فى حديث المولد :«فجعلت آمنة امّ النبى (ص) تَوحَم» اى تشتهى اشتهاء الحامل . (نهايه ابن اثير)

وُحوش

جِ وحش ، جانوران صحرائى، ددان . (و اذا الوحوش حشرت): روزگارى (قيامت) كه ددان محشور و زنده گردند .

(تكوير:5) اين آيه و آيه (وما من دابّة فى الارض و لا طائر يطير بجناحيه الاّ اممٌ امثالكم ما فرّطنا فى الكتاب من شىء ثم الى ربهم يحشرون). (انعام:38) اشاره به حشر حيوانات و وحوش به نحو عموم ويا بر سبيل اجمال مى باشند .

وَحى

القاء نمودن كسى مطلبى را در نهاد ديگرى ، خواه به اشاره يا به لفظ و يا به نحو ديگر ، و خواه طرف بدان مطلب ملتفت و آگاه شود و آن را دريابد و با اراده بدان عمل كند مانند وحيى كه به انسان و حتى به حيوان مانند زنبور عسل القاء شود ، يا بدون التفات طرف باشد مانند وحى در مورد جمادات چنانكه در قرآن آمده (و اوحى فى كلّ سماء امرها) . الهام نيز در لغت به همين معنى آمده .

در عرف شرع متبادر از اين كلمه ابلاغ خداوند است مطلبى را به پيغمبران و اولياء خود .

وحى در اصل به معنى اشاره سريع است و به اعتبار سرعت گفته اند : «اَمْرٌ وَحِىٌّ» يعنى كار سريع .

(راغب) فيومى در مصباح گفته وحى به معنى اشاره و رسالت و كتابت است و هر آنچه به ديگرى القا كنى تا بفهمد وحى است ...

راغب كتابت و رمز و غيره را از اسباب اشاره شمرده و معناى اصلى را اشاره مى داند . ناگفته نماند «وَحى يَحِى» و «اَوْحى يُوحى» هر دو به يك معنى است چنانكه در مصباح گفته است .

طبرسى فرموده : ايحاء القاء معنى است به طور مخفى و نيز به معنى الهام و اشاره است .

شايان ذكر است كه : جامع تمام معانى، تفهيم خفى است و اگر وحى و ايحاء را تفهيم خفى و كلام خفى معنى كنيم جامع تمام معانى خواهد بود .

آنچه از معانى اين لفظ نقل شد بسيارى از آنها در قرآن كريم يافته است مثل (و اوحى ربّك الى النَّحل أن اتخذى من الجبال بيوتاً) . (نحل:68) مراد از وحى تفهيم ذاتى است كه خداوند در ذات زنبور عسل گذاشته و طريق عسل سازى را به وى آموخته است و لفظ «أوحى» دلالت دارد كه كار عسل گيرى اين حشره تصادفى نيست بلكه با تفهيم و تعليم خدائى است .

(فقضاهن سبع سماوات فى يومين و أوحى فى كل سماء أمرها ...) (فصلت:12) . گفته اند مراد از وحى خلقت و ايجاد است يعنى : در هر آسمان امر و تدبير آن را ايجاد كرد و گفته اند : كار هر آسمان را به اهل آسمان كه ملائكه باشند وحى كرد ، در اين صورت وحى به معنى متعارف آن است .

ناگفته نماند : در «سماء» گفته شد كه مراد از سبع سماوات آسمانهاى هفتگانه محيط بر زمين اند و در هر يك از آنها آثارى است غير از آثار آن ديگرى و همه در زندگى و تدبير حيات ارضى دخيل اند . به نظر نگارنده مراد از «اَوْحى» القاء و قرار دادن آن آثار و خصوصيات در هر يك از طبقات جوّ است .

(يومئذ تحدّث أخبارها * بأن ربّك أوحى لها) ; آن روز زمين اخبار خويش را حكايت كند كه خدايت به وى وحى كرده است (زلزله:4 ـ 5) . در بحث قيامت در اين كتاب نوشته ايم كه زمين در اثر تكامل سخن خواهد گفت در اين صورت وحى به معنى تفهيم و اشاره خواهد بود و يا آن مثل (و أوحى فى كلّ سماء أمرها) است .

در آيات گذشته چنانكه ديديم وحى در جماد و حشره بكار رفته است ولى در آيات زير مواردى در بشر و احتمالاً در جنّ خواهد شد :(فخرج على قومه من المحراب فأوحى اليهم أن سبّحوا بكرة و عشيّا) . (مريم:11) ناگفته نماند : در آيات ماقبل به زكريّا(ع) وحى شد كه : علامت حمل همسرت به فرزند آنست كه سه روز زبان تو از سخن گفتن باز خواهد ماند آن وقت فرموده : (فخرج على قومه ...) اين مى فهماند كه خارج شدن بر قوم پس از اعتقال زبانش بوده است ، على هذا مراد از «فاوحى» اشاره است يعنى : از معبد بر قومش خارج شد و به

/ 2570