معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مدينه كوچ كنند . مسلمانان تك تك ، سبكبارانه از ميان شكافهاى جبال رهسپار مدينه گشتند .

از امام باقر (ع) روايت شده : هنگامى كه دستور هجرت از سوى پيغمبر (ص) به مسلمانان مكه رسيد ، كسانى بودند كه زن وفرزندانشان ، آنها را از هجرت منع مى كردند ، برخى تسليم آنها مى شدند ومى ماندند وبرخى ديگر به آنها اعتنا ننموده خود به تنهائى حركت مى كردند وچون پس از مدتى به سرپرستشان در مدينه مى پيوستند . پيغمبر (ص) مى فرمود : از آنها درگذريد وبا آنها مدارا كنيد . مرحوم طبرسى در مجمع البيان آورده كه چون پيغمبر (ص) به امر خداوند ، مسلمانان مكه را به هجرت فرمانداد وتنها ناتوانان را معاف داشت مردى به نام جندع يا جندب بن ضمره كه سخت بيمار بود ودر بستر بسر مى برد به فرزندان خود گفت : من مى ترسم از هجرت معاف نباشم ; زيرا من راه بين مكه ومدينه را نيك مى دانم وديگر اينكه اينقدر توان دارم كه در ميان تابوتى بخسبم وشما مرا به دوش بكشيد تا به مدينه رسم ، مبادا بمانم ومتخلف به شمار آيم . پس فرزندان وى را به دوش كشيده از مكه حركت كردند ولى چون به تنعيم، يك فرسنگى مكه رسيدند وى درگذشت . نيز در آن كتاب آمده كه صهيب به مردم مكه كه مى خواستند وى را از هجرت باز دارند ، گفت : من مردى پير وسالخورده ام ، اگر به نزد شما بمانم سودى به شما نرسانم واگر از نزد شما بروم نيز زيانى به شما نزنم ، مالم را بستانيد ومرا رها سازيد . پس اموال وى را از او بستدند ورهايش كردند واو با ديگر مسلمانان به مدينه رفت .

واما على (ع) در حالى كه فاطمه بنت رسول الله ومادرش فاطمه بنت اسد وفاطمه بنت زبير با خود داشت از مكه حركت كرد وايمن بن ام ايمن وابو واقد پيك پيغمبر نيز در راه به وى پيوستند ، نرسيده به «ضجنان» هشت سوار از قريش كه به تعقيب وى آمده بودند سر رسيدند ، على (ع) چون آنها را بديد ، ايمن وابوواقد را فرمود : شتران را بخوابانيد وزانوهاشان را ببنديد وزنان را محافظت نمائيد تا من به دفع اينها بپردازم وخود به سوى آنها رفت . آنان به پرخاش وتهديد پرداخته وپيوسته ناسزا مى گفتند وپيش مى آمدند تا به نزديك زنان رسيدند ; يكى از آنان كه به شجاعت موصوف وبه جناح موسوم بود قصد حمله به زنان كرد .

على (ع) بين او وزنها حايل گشت وى شمشيرى حواله على كرد ، على جلدى كرد وشمشير را از خود ردّ نمود وفوراً شمشيرى به گردن جناح زد كه تا پشت اسبش رسيد وبه درك رفت ، يارانش چون چنين ديدند پا به فرار نهادند وبرگشتند ، على با همراهان به محل ضجنان رسيده يك شبانه روز در آنجا اتراق نمود تا ضعيفان وعقب ماندگان برسيدند كه در ميان آنها ام ايمن كنيز پيغمبر(ص) بود ، على (ع) شبى كه در ضجنان بود تا آخر شب به نماز وتلاوت قرآن پرداخت وهمچنان ديگر شبهاى مسير راه نيز بدين منوال گذراند ، همراهان نيز چنين كردند كه پيش از رسيدن آنها به مدينه اين آيه بر پيغمبر (ص) نازل شد (الذين يذكرون الله قياماً وقعوداً ... فاستجاب لهم ربّهم انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى) . (بحار:85/32 و 19/30،89 وسفينة البحار) به نقل ابن شهاب ، مسلمانانى كه پيش از پيغمبر به مدينه هجرت كرده بودند ، عبارت بودند از : ابوسلمة بن عبدالاسد وهمسرش امّ سلمه ، مصعب بن عمير ، عثمان بن مظعون، ابوحذيفة بن عتبة بن ربيعه ، عبدالله بن جحش ، عمار ياسر ، شماس بن عثمان بن شريد و عامر بن ربيعه با همسرش امّ عبدالله . كه ابو سلمه وعبدالله بن جحش به قبيله بنى عمرو بن عوف وارد شدند كه در آنجا دوستانى داشتند سپس عمربن خطاب وعياش بن ابى ربيعه وجماعتى نيز بر آن قبيله فرود آمدند . (كنز العمال : حديث 46325)

هِجرَتَين

دو هجرت . معنى اين واژه در تاريخ اسلام ، هجرت مسلمانان به حبشه وهجرت پيغمبر اسلام وديگر مسلمانان به مدينه است .

/ 2570