معارف و معاریف نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
و دائم الخمر بود، لباسهاى حرير و جلف مى پوشيد و سگ و ميمونى داشت كه ملازم و هم بازى او بودند، مجالس شب نشينى او با ساز و طرب و شراب و قمار برگزار مى شد، ميمون خود را ابوقيس مى خواند و او را لباس زيبا مى پوشانيد و در مجالس شربش حاضر مى ساخت و گاهى سوار اسبش مى كرد و به مسابقه مى فرستاد.(تاريخ يعقوبى:2/196 و مروج الذهب:3/77) معاويه او را در سال 56 به ولايت برگزيد و داستان وليعهدى او از اين قرار بود كه در اين سال معاويه خواست مغيرة بن شعبه را به جهتى از ولايت كوفه عزل و سعيد بن عاص را به جاى او نصب كند، مغيره آگاه شد و به شام نزد يزيد رفت و به وى گفت:بزرگان اصحاب پيغمبر و اعيان قريش همه مردند و فرزندان آنان جايگزين ايشان گرديدند، تو كه از همه آنان برترى چرا معاويه براى تو از مردم اخذ بيعت نمى كند؟! يزيد گفت: پندارى كه اين امر سامانى يابد؟ مغيره گفت: آرى. يزيد ماجرا را به پدر گفت، وى مغيره را به حضور خواند و به وى گفت: اين كار از چه كسى برمى آيد؟ وى گفت: بيعت مردم كوفه را من به عهده مى گيريم و بيعت مردم بصره را زياد تقبل مى كند، و چون اين دو شهر بيعت نمودند كسى مخالفت نخواهد كرد. معاويه گفت: پس بر سر كار خود رو. مغيره پس از بازگشت به كوفه گروهى از هواداران آل اميه را طلبيد و به آنان مالى فراوان داد و ايشان را به سركردگى پسر خود به نزد معاويه فرستاد تا از او بخواهند يزيد را به وليعهدى برگزيند. چون به شام رسيدند معاويه گفت: در اين كار شتاب مداريد، و به پسر مغيره گفت: پدرت دين مردم را به چند خريده؟ گفت: به سى هزار درهم. گفت:ارزان خريده.به هر حال پس از چند روزى بيعت يزيد به انجام رسيد و چون معاويه درگذشت مردم همگى از يزيد اطاعت كردند جز چهار تن: حسين بن على (ع) و عبدالله بن زبير و عبدالرحمن بن ابى بكر و عبدالله بن عمر. و چون آنها در مدينه بودند يزيد به عامل خود در آنجا وليد بن عتبه نامه نوشت كه اين چهار نفر را به بيعت من بخوان و اگر سرپيچى كردند هر چهار را به قتل رسان. امام حسين از بيعت سر باز زد و به مكه رفت و از آنجا به عراق و در كربلا به شهادت رسيد و اين فاجعه بزرگ در نخستين سال حكومت يزيد رخ داد. سال 63 مردم مدينه بر يزيد شورش كردند و بنى اميه را از شهر بيرون راندند، يزيد مسلم بن عقبه را مأمور سركوبى اين شهر كرد و او مدينه را ويران و مردم شهر را قتل عام نمود و اين كشتار زشت در تاريخ اسلام به نام وقعه حرّه معروف شد.(به «حره» رجوع شود) در سال 64 مسلم بن عقبه را جهت محاصره عبدالله بن زبير به مكه اعزام داشت و او منجنيقها برآورد و كعبه را به آتش و سنگ بست. يزيد در نيمه ربيع الاول سال 64 به سنّ 38 سالگى درگذشت.از حضرت رسول (ص) روايت است كه فرمود: امتم لا زال بر مدار عدل و داد استوار بوند تا مردى از بنى اميه به نام يزيد بر سر كار آيد و رخنه در آن افكند. (كنزالعمال: 31070) و در حديث ديگر از آن حضرت كه در آن پيشگوئى هائى از حوادث آتيه است فرمود: يزيد! خدا بركت ندهد به يزيد! واقعه كشته شدن حسينم را به من خبر داده اند و تربتش را به دستم سپرده و نام قاتلش را به من گفته اند، سوگند به آنكه جانم به دست او است! كه چنين حادثه اى در مرآ و منظر مردمى پيش نيايد كه از آن جلوگيرى نكنند جز اينكه دلهايشان از هم جدا گردد و بدانشان بر آنان چيره شوند و به پراكندگى و اختلاف دچار گردند، واى بر جوجه هاى آل محمد از خليفه به جاى مانده عياش كه نسل مرا و جانشينان مرا به قتل رسانند!... (كنزالعمال: 31061) نوفل بن ابى فرات گويد: به نزد عمر بن عبدالعزيز نشسته بودم، يكى از حضّار سخن از يزيد به ميان آورد و گفت: اميرالمؤمنين يزيد بن معاوية. عمر چون شنيد گفت: يزيد را اميرالمؤمنين مى خوانى؟! سپس دستور داد