معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بالاى آن را پائين آن ساختيم. (هود:82)

پائين تر از خود را نگريستن

از جمله دستورات اخلاقى اسلام آن كه آدمى مى بايست در شئون مادّى و امور معيشتى به كسانى بنگرد كه در سطح پائين تر از او مى باشند، نه به كسانى كه داراى ثروت و مكنت بيشترى مى باشند، چه اين صفت، همان تكاثر (فزونى جوئى بر يكديگر) است كه در قرآن مورد نكوهش قرار گرفته است و از لوازم ناپسند اين حالت آن كه ـ علاوه بر ناخوشنود بودن آدمى از زندگى خويش و افسردگى دائم كه بر اثر آن به شخص دست مى دهد ـ همه فكر و همّ و غمّ انسان مصروف دنيا و زندگى موقت اين جهان مى گردد و از پويش مراحل كمال و كسب فضايل انسانى باز مى ماند.

روايات در اين باره متعدد آمده است، از جمله:از ابوذر غفارى روايت شده كه گفت: رسول خدا (ص) مرا به هفت چيز وصيت نمود: نخست آن كه به پائين تر از خود بنگرم و به كسانى كه در شئون زندگى دنيوى بالاتر از منند ننگرم... (بحار:69/388) عمر بن سعيد گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: مرا پندى ده. فرمود: «... و همواره ـ در زندگى و امور مالى ـ به پائين تر از خود بنگر و بالاتر را نگاه مكن چنانكه خداوند به پيغمبرش فرمود: (ولا تمدّنّ عينيك الى ما متّعنا به...) (هرگز چشم خويش را به زر و زيورى كه به منظور آزمايش در اختيار بعضى قرار داده ايم مدوز) . و هرگاه از اين امر (كه ديگران به چه ثروت و مكنتى رسيده و من فاقد آنم) سخت ناراحت شدى به ياد آور كه غذاى پيغمبرت نان جو بوده و حلوايش خرما، اگر بدان دست مى يافت، و هيزمش چوب درخت خرما بوده. و هرگاه تو را مصيبت و گرفتاريى دست داد ، به ياد مصائب پيغمبر بيفت كه هيچ كس به اندازه آن حضرت مصيبت نديد». (بحار:69/398)

پابرهنگى

بى كفشى، حَفاء. در حديث آمده: «يكى از پيروان امام باقر (ع) كه عازم سفرى بود به حضرت عرض كرد: مرا پندى ده. حضرت فرمود: مبادا يك وجب راه را در حال پابرهنگى طى كنى، وشب هنگام چون خواستى براى كارى از مركب پياده شوى حتماً پاپوش به پاى كن». (نزهة الناظر: 50) زيد بن على گويد: اميرالمؤمنين (ع) در پنج مورد پابرهنه در حالى كه نعلين خود را به دست چپ گرفته بود راه مى رفت: روز عيد فطر و روز عيد قربان و موقعى كه به نماز جمعه مى رفت و گاه رفتن به عيادت بيمار و هنگامى كه جنازه اى را تشييع مى نمود. و مى فرمود: «اينها اماكنى است كه خاصه پروردگار است دوست دارم پابرهنه باشم». (بحار: 41/54)

پابرهنه

حافى. رسول خدا (ص) فرمود: «پابرهنه به جادّه اولويت دارد بر آنكس كه پاپوش بپاى دارد». (بحار:104/256)

پاپوش

كفش، پاى افزار. به «كفش» رجوع شود.

پاچه

قسمت سفلاى پاى گوسفند و گاو كه از زانو شروع و به سر سم ختم شود.

به عربى «كُراع»، پاچه اسب را «وظيف» گويند. در حديث آمده كه پيغمبر (ص) مى فرمود: «اگر پاچه حيوانى به رسم هديه برايم بياورند آن را مى پذيرم». (بحار:16/275) در حديث ديگر آمده كه فرمود: «اگر دعوت شوم به سفره پاچه اى اجابت مى كنم» (بحار: 48 /14). در حديث ديگر، ذيل حديث نخست آمده كه اين كار (پذيرفتن هديه اى چون پاچه حيوان) بخشى از برنامه دين است. (بحار:16/373)

پاداش

مكافات وجزا، اعم از خير و شر، چنان كه «ثواب» عربى نيز بدين معنى است. قرآن كريم، پاداش عمل را هدف آفرينش آسمان و زمين بيان داشته است: (وخلق الله السماوات والارض بالحق ولتجزى كل نفس بما كسبت) .

(جاثيه:22) (من كان يريد ثواب الدنيا فعند الله ثواب الدنيا والآخرة) ; هر كه پاداش دنيوى را (چون غنايم و منافع ديگر) بر عمل خويش خواستار بود ، بداند كه پاداش دنيا و آخرت به دست خداست . (نساء:134)

/ 2570