معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غطفان و ذى امر و ذات الرقاع. و ابن ام مكتوم در قرقرة الكدر و بنى سليم و اُحد و حمراء الاسد و بنى نضير و خندق و بنى قريظه و بنى لحيان و ذى قرد و حجة الوداع و اكيدر. و سباع بن عرفطه در حديبيه و دومة الجندل. و ابوذر در حنين و عمرة القضاء. و ابن رواحه در بدر موعد. و محمد بن مسلمه را سه بار به امامت نصب فرمود. و عبد الرحمن عوف و معاذ بن جبل و ابوعبيده و عكاشة بن محصن و مرثد غنوى را نيز بدين امر منصوب داشت. (بحار:22/249)

پيشنهاد

قصد . اراده و منظور . آهنگ . مراد . عرضه . پيشنهاد دادن . پيشنهاد كردن . عرضه كردن . طرح كردن مطلبى .

پيشوا

هادى . قائد . امام . رهبر . اسوه . زعيم . مقتدى. به اين واژه ها رجوع شود.

پيشوائى

رهبرى . امامت . زعامت . سرورى. به اين واژه ها رجوع شود.

پيشه

حرفه . صنعت . هنر . كسب. از ابن عباس روايت شد كه رسول خدا (ص) هر گاه به شخصى مى نگريست و از او خوشش مى آمد مى فرمود: «وى پيشه اى دارد؟» اگر مى گفتند: بيكار است مى فرمود: «از چشمم افتاد» . عرض مى شد: به چه سبب؟ مى فرمود: «بدين سبب كه اگر مسلمان، شغل و پيشه اى نداشته باشد دين خود را وسيله معاشش قرار مى دهد». (بحار: 103/9) اميرالمؤمنين (ع) ـ در نامه خود به استاندار مصر، مالك اشتر ـ : «... بدان (اى مالك) كه مردم از گروههاى مختلف تشكيل يافته اند كه هر كدام جز بوسيله ديگرى اصلاح و تكميل نمى شوند، و هيچكدام از ديگرى بى نياز نيستند، و اين گروهها عبارتند از: لشكريان خدا، نويسندگان عمومى و خصوصى، قضاة عالى و دادگستر، انتظامات داخلى، بازرگانان و پيشهوران...و اين گروهها بدون بازرگانان و پيشهوران و صنعتگران قوامى ندارند ... پس به تجّار و پيشهوران به نيكى سفارش كن و رعايت حال آنان را در دستور كار خويش منظور و ملحوظ دار... (نهج : نامه 53)

پيشهور

محترف . صنعتگر . كاسب. رسول خدا (ص): «خداوند ، مسلمان پيشهور را دوست مى دارد». وفرمود: «حلال ترين غذاى مسلمان، غذائى است كه از كسب دست پيشهور خير خواه فراهم آمده باشد». (ربيع الابرار: 2/543)

پيشى

پيشى گرفتن، سبقت . بدار . مبادرت.

پيشين

سابق . سلف . قديم.

پيشينه

ديرينه . سلف . قديم . سالف.

پيشينيان

متقدمين. قدماء. قدامى. اسلاف. سابقين. سلف. اوائل. اقدمين. قرآن كريم: (واتل عليهم نبأ ابراهيم * اذ قال لابيه و قومه ما تعبدون * ... قالوا بل وجدنا آبائنا كذلك يفعلون * قال أفرأيتم ما كنتم تعبدون * انتم و آبائكم الاقدمون * فانهم عدوّ لى الا رب العالمين) (شعراء:

69 ـ 77). (والسابقون السابقون اولئك المقربون) . (واقعه:

10 ـ 11) اميرالمؤمنين (ع) در نامه اى به معاويه: «اما بعد، فقد آن لك ان تنتفع باللمح الباصر...» اما بعد، زمان آن رسيده كه از مشاهده امور به ديده بصيرت بهره مند گردى. تو با ادعاى باطل همان راه پيشينيان خود را مى پيمائى... (نهج : نامه 65) آن حضرت در يكى از خطب خويش: «او ليس لكم فى آثار الاولين مزدجر، و فى آبائكم الماضين تبصرة و معتبر إنْ كنتم تعقلون؟!» آيا براى شما در آثار پيشينيان عبرتى نيست كه شما را (از كردار بد) بازدارد، و آيا اگر انديشه كنيد در آثار پدران خود عبرت نخواهيد گرفت؟! (نهج : خطبه 99)

/ 2570