گردانيدن روى بسوى چيزى، روى سوى كسى يا چيزى كردن. وجّهت اليك: روى آوردم به تو. (انّى وجّهت وجهى للذى فطر السماوات و الارض حنيفا...) ; من (ابراهيم) روى به سوى آن كس آوردم كه آسمان و زمين را بيافريد ... (انعام: 78) تأويل كردن، ايراد كلام بر وجهى كه كلام خصم ، بدان مندفع گردد (تعريفات جرجانى). در تداول: موجّه جلوه دادن باطل را . امام صادق (ع): «هر آن كس براى ظالمى در ظلمش عذر بتراشد (ظلم او را توجيه كند و آن را موجّه جلوه دهد) خداوند ظالمى را بر او مسلط سازد و هرچه دعا كند به اجابت نرسد و بر ستمى كه به وى رسيده مأجور نباشد». (بحار: 75 / 332 از كافى)
تَوَحُّد
يگانه شدن. تفرد خدا به ربوبيت و به عزت و ديگر صفات خاصّه جماليه.
توحيد
يگانه گردانيدن. حكم به واحد بودن شىء. يكى دانستن چيزى و حكم به يكتائى آن. در اصطلاح اهل حقيقت، مجرد دانستن ذات خداوندى است از آنچه كه در فهمها تصور آن و در اوهام و اذهان تخيل آن ممكن بود. توحيد را سه بعد است: خداى را به خدائى شناختن و به يكتائى او اعتراف نمودن و انبازها را از او نفى كردن.(تعريفات جرجانى) خداى متعال را در ذات و صفات (مانند علم و قدرت و حكمت) و افعال (مانند خالقيت و رازقيت) يكى دانستن و شريك از او سلب و نفى نمودن.همانچه كه همه انبياء بدان دعوت مى نمودند: (لا اله الاّ هو سبحانه عما يشركون)(مؤمنون: 92) و (أإله مع الله تعالى الله عما يشركون) (نمل: 63) و (ام لهم اله غير الله سبحان الله عمّا يشركون)(طور: 43) و (لا شريك له و بذلك امرت و انا اول المسلمين)(انعام: 163). اميرالمؤمنين (ع): «و اعلم يا بنىّ انه لو كان لربك شريك لاتتك رسله، و لرأيت آثار ملكه و سلطانه، و لعرفت افعاله و صفاته، و لكنه اله واحد، و لا يزال ابدا و لا يزول». (ربيع الابرار:2/55) مرحوم صدوق در كتاب «اعتقادات» خود در اين باره مى گويد:بدان كه اعتقاد ما در توحيد چنين است كه: خداوند متعال يكى و يكتا و بى مانند و ازلى و ابدى، شنوا، بينا، دانا، شايسته كار، بى آغاز و قائم به ذات است، عزيز و از هر عيب و نقصى پاك و منزّه است، آگاه، توانا، بى نياز است، جسم و جوهر و صورت و عرض نباشد، و به اعراضى مانند: خط و سطح و ثقل و خفّت و سكون و