معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيغمبر (ص) بر اين شد كه سپاه خويش را از نو ساز داده دشمن را تعقيب كند و ننگ شكست را از مسلمانان بردارد و دستور فرمود منادى ندا دهد تمامى آنهائى كه در جنگ شركت داشته اند حتى مجروحين آماده كوچ شوند. مسلمانان نداى حضرت را لبيك اجابت گفته مهيا گشتند. از آن سوى ابو سفيان كه چند فرسخى از مدينه فاصله گرفته بود و در منزل روحاء با لشكرش منزل كرده بود ياران را سرزنش نمود كه شما با آن پيروزى بزرگى كه نصيبتان شد چرا محمد را نكشته و بنياد دشمن را برنكنده بازگشتيد؟! مهيا گرديد كه باز سوى مدينه شويم و كار را يكسره كنيم.

منافقان كه از هر فرصتى عليه مسلمانان استفاده مى كردند به سم پاشى و شايعه پراكنى در ميان سپاه اسلام پرداختند و آنان را گفتند: به ما رسيده كه ابو سفيان اين بار سپاه فراوانى گرد آورده و شما آن روز كه جمعتان جمع و بدنتان سالم بود حريف وى نشديد اكنون كه عده اى از شما كشته شده و جز عده اى زخمى نمانده چگونه بر او پيروز شويد؟!

اما مسلمانان كه تمام توجهشان به خدا بود نه تنها اين اراجيف از تصميمشان نكاست بلكه (فزادهم ايمانا) بر ايمانشان بيفزود و مصمم تر گشتند چنانكه يكى از ياران پيغمبر (ص) كه از بنى اشهل بود گويد: هنگامى كه آواى منادى پيغمبر (ص) شنيديم من و برادرم كه هر دو مجروح از احد بازگشته بوديم گفتيم نكند ما اين بار توفيق شركت در جنگ در خدمت پيغمبر را نداشته باشيم; بالاخره دو نفرى به راه افتاديم، من كه زخمم كمتر از برادرم بود گاهى او را به دوش مى كشيدم و چون خسته مى شدم مقدارى راه مى رفت و مجدداً به دوشش مى كشيدم تا اينكه خود را در حمراء الاسد به پيغمبر (ص) رسانديم... (مجمع البيان)

توجيه

گردانيدن روى بسوى چيزى، روى سوى كسى يا چيزى كردن. وجّهت اليك: روى آوردم به تو. (انّى وجّهت وجهى للذى فطر السماوات و الارض حنيفا...) ; من (ابراهيم) روى به سوى آن كس آوردم كه آسمان و زمين را بيافريد ... (انعام: 78) تأويل كردن، ايراد كلام بر وجهى كه كلام خصم ، بدان مندفع گردد (تعريفات جرجانى). در تداول: موجّه جلوه دادن باطل را . امام صادق (ع): «هر آن كس براى ظالمى در ظلمش عذر بتراشد (ظلم او را توجيه كند و آن را موجّه جلوه دهد) خداوند ظالمى را بر او مسلط سازد و هرچه دعا كند به اجابت نرسد و بر ستمى كه به وى رسيده مأجور نباشد». (بحار: 75 / 332 از كافى)

تَوَحُّد

يگانه شدن. تفرد خدا به ربوبيت و به عزت و ديگر صفات خاصّه جماليه.

توحيد

يگانه گردانيدن. حكم به واحد بودن شىء. يكى دانستن چيزى و حكم به يكتائى آن. در اصطلاح اهل حقيقت، مجرد دانستن ذات خداوندى است از آنچه كه در فهمها تصور آن و در اوهام و اذهان تخيل آن ممكن بود. توحيد را سه بعد است: خداى را به خدائى شناختن و به يكتائى او اعتراف نمودن و انبازها را از او نفى كردن.

(تعريفات جرجانى) خداى متعال را در ذات و صفات (مانند علم و قدرت و حكمت) و افعال (مانند خالقيت و رازقيت) يكى دانستن و شريك از او سلب و نفى نمودن.

همانچه كه همه انبياء بدان دعوت مى نمودند: (لا اله الاّ هو سبحانه عما يشركون)(مؤمنون: 92) و (أإله مع الله تعالى الله عما يشركون) (نمل: 63) و (ام لهم اله غير الله سبحان الله عمّا يشركون)(طور: 43) و (لا شريك له و بذلك امرت و انا اول المسلمين)(انعام: 163). اميرالمؤمنين (ع): «و اعلم يا بنىّ انه لو كان لربك شريك لاتتك رسله، و لرأيت آثار ملكه و سلطانه، و لعرفت افعاله و صفاته، و لكنه اله واحد، و لا يزال ابدا و لا يزول». (ربيع الابرار:2/55) مرحوم صدوق در كتاب «اعتقادات» خود در اين باره مى گويد:بدان كه اعتقاد ما در توحيد چنين است كه: خداوند متعال يكى و يكتا و بى مانند و ازلى و ابدى، شنوا، بينا، دانا، شايسته كار، بى آغاز و قائم به ذات است، عزيز و از هر عيب و نقصى پاك و منزّه است، آگاه، توانا، بى نياز است، جسم و جوهر و صورت و عرض نباشد، و به اعراضى مانند: خط و سطح و ثقل و خفّت و سكون و

/ 2570