جنگانيدن : بر يكديگر بر آغاليدن . تحريش . ابوالعباس گويد : از امام صادق (ع) درباره جنگانيدن حيوانات پرسيدم فرمود : در همه حيوانات مكروه است جز سگان . (بحار: 64/226)
جنگل
كه به عربى «غابة» گويند : انبوهگاه درختان خودرو باشد و آن در شرع اسلام از مباحات و ملك امام است كه در عصر غيبت مسلمانان مىتوانند از آن بهرهبردارى كنند به شرط اينكه به فرد يا اجتماع زيان نرساند .داود بن فرقد گويد : از امام صادق (ع) راجع به انفال سؤال نمودم فرمود : شكم درهها و فراز كوهها و جنگلها و معادن و هر سرزمين كه بدون جنگ بدست مسلمانان افتاده باشد ... (بحار:96/212)
جَنُوب
نقطه مقابل شمال ، ج : جنائب . بادى كه از سمت جنوب بوزد .
جُنوب
(مصدر): وزيدن باد از سمت جَنوب .
جُنوح
بگشتن ، ميل كردن . (و ان جنحوا للسلم فاجنح لها و توكّل على الله ...); و اگر دشمنان به صلح ميل كردند تو (اى پيامبر) نيز به صلح ميل كن و بر خدا اعتماد ورز كه خدا شنوا و آگاه است . (انفال:61)
جُنود
جِ جند ، يعنى سپاهها . در حديث است : «الارواح جنود مجنّدة» يعنى ارواح آدميان از حيث خلقت ، مجموعه ها يا سپاههاى فراهم شده و سازمان يافتهاند . از حضرت رسول (ص) روايت شده كه فرمود : «الارواح جنود مجندة فما تعارف منها ائتلف وما تناكر منها اختلف» ارواح (در عالم خود) به سپاهيانى سازمان يافته مىمانند ، آن دسته از آنها كه (در آن عالم) با يكديگر آشنا بوده (در اين جهان نيز) با هم انس و الفت دارند و آن دسته كه (در آن جهان) با يكديگر ناآشنا بودهاند (در اين عالم) مهر و محبتى با هم نشان ندهند .(بحار:61/31) از عايشه نقل شده كه گفت : روزى مخنثى (مخنث مردى را گويند كه غريزه زنان را دارد) به شهر مدينه آمد و به خانه مخنث ديگر وارد شد بىآنكه خود بداند وى مخنث است . چون پيغمبر (ص) اين داستان شنيد فرمود : «الارواح جنود ...» .
جُنون
(مصدر): پوشيدن شب ، در آمدن شب . (فلما جن عليه الليل رأى كوكبا قال هذا ربى ...) . (انعام : 76)
جُنون
ديوانه گرديدن ، ديوانگى ، رسول الله (ص) : «الشباب شعبة من الجنون». (بحار: 21/210) اميرالمؤمنين (ع) بروايت نهج : «الحدة ضرب من الجنون ، لان صاحبها يندم ، فان لم يندم فجنونه مستحكم» . (بحار:73/266) الصادق (ع) : «انما يرد النكاح من البرص و الجذام و الجنون و العَفَل» . (بحار:103/364)
جَنّة
بستان داراى درختان و گويند: داراى خرمابن . ج : جِنان و جَنّات (اقرب الموارد) . بهشت . (و قلنا يا آدم اسكن انت و زوجك الجنة) . (بقره : 35) بستانى كه درختان آن زمين را پوشيده باشد ، چه مادّه اين كلمه «جنّ» معنى خفا و پوشيدگى در آن ملحوظ است : پرى را جنّ گويند كه از ديدهها پنهان است ، كودك در رحم را جنين گويند كه در شكم پوشيده است ، سپر را جُنّه گويند كه مرد را مىپوشاند . در اصطلاح اديان : سراى آن جهانى را گويند كه خداوند ، آن را براى بندگان شايسته خود به پاداش كردار نيكشان مهيا ساخته و به تناسب كرم و مجد و بزرگوارى خويش به والاترين مرحله لذت و جامعترين اسباب كامرانى آراسته است . قرآن ، از اين جايگاه به تعبيراتى همچون : (دارالسلام) : سراى سلامت مطلق ، و (جنّة الخلد) : باغ جاويدان ياد مىكند ، و اوصاف و خصوصيات آن را آنچنان بيان مىدارد كه در خور فهم و درك بشر بوده و بتواند با تطبيق دادن زندگى در عالم ديگر را با زندگى اين جهان كه بدان انس گرفته است، ذهن خود را بدان آشنا سازد .بعضى محققين احتمال دادهاند كه اوصاف مذكور در قرآن در باره بهشت ، از باب مجاز و استعاره و يا از باب انشاء باشد نه بيان حقيقت ، يعنى خداوند مىخواهد با اين تعابير ، حدّ اعلى و اتمّ كامرانى و بهرهبرى